دوره و شماره: دوره 15، شماره 1، اردیبهشت 1390 

ارائه ‏‎ ‎چارچوب تدوین استراتژی های منابع انسانی ‏ با تأکید بر بعد دانش‏

صفحه 1-29

پیمان اخوان؛ امیر پزشکان

چکیده امروزه در دنیای کسب و کار منابع انسانی به عنوان سرمایه اساسی سازمان ها در کنار منابع فناوری، ‏مالی و... مطرح بوده و در حقیقت رکن اساسی هر سازمان در برآورده ساختن استراتژی ها و حصول ‏اهداف می باشد.با توجه به اهمیت منابع انسانی ، پژوهش حاضر برای ارائه چارچوبی هدف گذاری شده ‏است که از طریق آن بتوان استراتژی های منابع انسانی را با تأکید بر بعد دانش که امروزه یکی از ‏اصلی ترین منابع ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها می باشد، تدوین کرد. در مدل ها و رویکردهای پیشین، ‏عدم توجه به بعد دانش کارکنان در تدوین استراتژی های منابع انسانی به صورت یک خلأ کلیدی قابل ‏مشاهده می باشد که می توان تفاوت اساسی چارچوب توسعه یافته در این پژوهش را با مطالعات قبل در ‏توجه به بعد دانش به عنوان یکی از تعیین کننده ترین ابعاد به خصوص برای سازمان های دانش محور ‏موجود در تصمیمات استراتژیک منابع انسانی دانست که در حقیقت نوآوری و نتیجه اصلی این پژوهش ‏نیز همین چارچوب تدوین استراتژی های منابع انسانی با تأکید بر بعد دانش می باشد که می تواند در ‏کسب و کارهای نوین عصر حاضر که در حال حرکت به سوی دانش محوری می باشند، مورد استفاده ‏قرار گیرد. برای اعتبار سنجی چارچوب پیشنهادی از روش نظر خبرگان که یکی از روش های تحقیق در ‏مطالعات کیفی می باشد، استفاده شده است.‏

توسعه سرمایه اجتماعی در پرتو سرمایه انسانی:‏ شرکت ملی پتروشیمی1‏

صفحه 31-50

طیبه امیرخانی؛ عسل آغاز

چکیده امروزه در دنیای کسب و کار منابع انسانی به عنوان سرمایه اساسی سازمان ها در کنار منابع فناوری، ‏مالی و... مطرح بوده و در حقیقت رکن اساسی هر سازمان در برآورده ساختن استراتژی ها و حصول ‏اهداف می باشد.با توجه به اهمیت منابع انسانی ، پژوهش حاضر برای ارائه چارچوبی هدف گذاری شده ‏است که از طریق آن بتوان استراتژی های منابع انسانی را با تأکید بر بعد دانش که امروزه یکی از ‏اصلی ترین منابع ایجاد مزیت رقابتی در سازمان ها می باشد، تدوین کرد. در مدل ها و رویکردهای پیشین، ‏عدم توجه به بعد دانش کارکنان در تدوین استراتژی های منابع انسانی به صورت یک خلأ کلیدی قابل ‏مشاهده می باشد که می توان تفاوت اساسی چارچوب توسعه یافته در این پژوهش را با مطالعات قبل در ‏توجه به بعد دانش به عنوان یکی از تعیین کننده ترین ابعاد به خصوص برای سازمان های دانش محور ‏موجود در تصمیمات استراتژیک منابع انسانی دانست که در حقیقت نوآوری و نتیجه اصلی این پژوهش ‏نیز همین چارچوب تدوین استراتژی های منابع انسانی با تأکید بر بعد دانش می باشد که می تواند در ‏کسب و کارهای نوین عصر حاضر که در حال حرکت به سوی دانش محوری می باشند، مورد استفاده ‏قرار گیرد. برای اعتبار سنجی چارچوب پیشنهادی از روش نظر خبرگان که یکی از روش های تحقیق در ‏مطالعات کیفی می باشد، استفاده شده است.‏

مدل ریاضی منبع یابی چند هدفه استوار- فازی:‏ رویکردی در مدیریت ریسک زنجیره تأمین ایران خودرو

صفحه 51-76

عادل آذر؛ مسعود ربیعه؛ محمد مدرس یزدی‏؛ محمد فطانت فرد حقیقی

چکیده انتخاب تأمین کنندگان مناسب به شکل قابل ملاحظه ای هزینه ها را کاهش و قابلیت رقابت پذیری سازمان را ‏افزایش می دهد. از سویی در محیط رقابتی کسب و کار، سرعت بالای تغییرات بر عدم اطمینان و ابهام در ‏تصمیم گیری ها افزوده است. با توجه به این دو مهم در این تحقیق به منظور کاهش ریسک و رفع ابهام ‏موجود در تصمیم گیری از رویکرد ابداعی بهینه سازی استوار- فازی در برنامه ریزی تأمین قطعات دو ‏محصول شرکت ایران خودرو و ارزیابی تأمین کنندگان استفاده می شود. با در نظر گرفتن حجم وسیع ‏قطعات هر خودرو، قطعات با ارزش برای بررسی انتخاب می شود. مدل تأمین این قطعات در قالب یک ‏مدل برنامه ریزی خطی چند هدفه طراحی می شود.‏ با توجه به نبود اطمینان حاکم بر برخی پارامتر های ‏مدل، این نوع پارامتر ها به صورت متغیری تصادفی که در بازه ای متقارن نوسان می کند ، لحاظ می شوند. ‏به منظور رفع نگرانی از این نوع پارامتر ها و با توجه به این که تعیین طول بازه برخی از این پارامترها ‏برای تصمیم گیرنده مبهم است، مدل با رویکرد ابداعی به مدل استوار- فازی تبدیل می شود تا پاسخ های ‏به دست آمده از آن قابل اتکا باشد. در پایان به منظور ارزیابی عملکرد مدل و بررسی کیفیت جواب های ‏به دست آمده از تکنیک شبیه سازی استفاده می شود. ‏

-عوامل مؤثر بر بازده کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی ‏اولیه‎(IPOs)‎‏ در بورس اوراق بهادار تهران‏

صفحه 77-107

سعید باقرزاده1‏؛ محمدرضا نیکبخت2‏؛ ایرج نوروش3‏

چکیده تحقیق حاضر به بررسی بازده کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار ‏تهران و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در قلمرو زمانی سال های 1376-1383 پرداخته است. یافته های ‏تحقیق حکایت از این دارد که سهام عرضه های اولیه در بورس اوراق بهادار تهران همانند عرضه های ‏اولیه در سایر کشورها در بازه زمانی چهار هفته بعد از تاریخ عرضه به طور متوسط85/14 درصد ‏بازده اولیه و 39/12 درصد بازده اولیه غیرعادی (بازده تعدیل شده با پرتفوی بازار) ایجاد کرده اند. ‏بررسی بیشتر این پدیده بر اساس سال تقویمی نشانگر این است که سهام عرضه های اولیه سال 1383 ‏بیش ترین بازده اولیه غیرعادی (78/24 درصد) و سال های 1379 و 1381 کمترین بازده اولیه ‏غیرعادی (39/1 درصد) را برای خریداران خود ایجاد کرده اند. مطالعه این پدیده در بین صنایع مختلف ‏نشان می دهد که دو صنعت "استخراج ذغال سنگ" و "تصفیه نفت و سوخت هسته ای" بیش ترین بازده ‏اولیه غیرعادی (به ترتیب 24/70 درصد و 31/62 درصد) و صنعت "ساخت وسایل ارتباطی" کمترین ‏بازده اولیه غیرعادی (12/1 درصد) را ایجاد کرده اند. بررسی عوامل احتمالی مؤثر بر بازده اولیه این ‏سهام نشان می دهد که از بین متغیرهای مورد بررسی (اندازه شرکت، عمر شرکت، اهرم مالی شرکت، ‏درصد عرضه اولیه سهم، ناخالص عایدات حاصل از عرضه، روند عمومی بازار قبل از عرضه و ‏ترکیب سهام داران شرکت در مقطع عرضه اولیه)، تنها دو متغیر "درصد عرضه اولیه سهم" و "اهرم ‏مالی شرکت" در مقطع عرضه اولیه، مهم‏‎‎ترین متغیرهای تأثیرگذار بر بازده کوتاه مدت سهام ‏عرضه های اولیه سال های 1376-1383 در بورس اوراق بهادار تهران بوده اند. در مجموع، یافته های ‏تحقیق پیش بینی تئوری های مبتنی بر عدم تقارن اطلاعات را مورد تأیید قرار می دهد. ‏

ارائه یک مدل ارزیابی ریسک پذیری فازی برای ارزیابی ریسک پذیری ‏زمانی پروژه های عمرانی: ‏ پروژه بهسازی خط اداره کل خط و ابنیه فنی ‏ راه آهن جمهوری اسلامی ایران

صفحه 109-133

رضا برادران کاظم زاده1‏؛ سید مهدی شریف موسوی2‏

چکیده ‏تعیین میزان انحراف از هریک از اهداف پروژه برای پیمان کاران و کارفرمایان امری ضروری است. ‏میزان افزایش زمان پروژه تابعی از ریسک های مربوط به پروژه است. دستیابی به ابزاری که دست به ‏ارزیابی سطح ریسک پروژه زده و به تبع آن میزان انحراف واقعی از برنامه زمان بندی را براورد کند، ‏به شدت برای پیمانکاران سودمند است. ‏ هدف از این مقاله ارائه یک متدلوژی ارزیابی ریسک فازی برای تعیین میزان ریسک زمانی پروژه ‏و تخمین انحراف از برنامه زمان بندی پروژه است. این متدلوژی از نمودار تأثیرگذاری برای ساخت ‏مدل و رویکرد ارزیابی ریسک فازی برای تخمین میزان افزایش زمانی هریک از فعالیت ها و انحراف ‏زمانی فازهای پروژه استفاده می کند. سپس مقادیر به دست آمده از مدل ارزیابی ریسک فازی وارد ‏برنامه کنترل پروژه شده و انحراف زمانی کل پروژه از برنامه زمان بندی مصوب محاسبه می شود. ‏مطالعه عملی این مدل بر روی بخشی از یک پروژه بهسازی خط مربوط به اداره کل خط و ابنیه ‏راه آهن جمهوری اسلامی ایران است. اعتبارسنجی مدل به وسیله مقایسه مقادیر براورد شده به وسیله ‏مدل و مقادیر واقعی زمان فعالیت ها و محاسبه متوسط نسبت قدر مطلق خطاها ‏ انجام شد. متوسط ‏نسبت قدر مطلق خطاها‎ ‎برای فعالیت ها برابر 75/10 درصد محاسبه شد. علاوه بر آن زمان کل پروژه ‏برابر با 24/105 واحد براورد شد که در مقایسه با زمان واقعی کل پروژه ، یعنی 113 واحد زمانی ‏نشان دهنده دقت بالای مدل برای استفاده در پروژه های عمرانی است. ‏

طراحی و پیاده سازی یک مدل ارزیابی عملکرد در مراکز ‏ تحقیق و توسعه: تلفیق رویکرد تحلیل پوششی ‏ داده ها و کارت امتیازی متوازن

صفحه 135-158

غلامرضا توکلی1‏؛ مهدی باقرزاده نیری2‏؛ مهدی شعبانی سیچانی

چکیده ‏ ضرورت طراحی و پیاده سازی سیستم های ارزیابی عملکرد در مراکز تحقیق و توسعه، یکی از مسائل مبرم ‏و حیاتی امروز صنایع کشور است. تاکنون بیشتر از روش های تصمیم گیری چند معیاره برای ارزیابی ‏پروژه های ‏R&D‏ در مراحل مختلف از چرخه عمرشان بهره گرفته شده است. رویکرد این تحقیق، توسعه ‏مدل تحلیل پوششی داده ها از طریق تلفیق با روش کارت امتیازی متوازن است. ورودی ها و خروجی ها برای ‏مدل یکپارچه ‏DEA-BSC‏ از «کارت امتیازی متوازن برای پروژه های ‏R&D‏» به دست آمده است. افزایش ‏قابلیت اعتماد به معیارهای ورودی و خروجی، بهبود کارایی محاسبه شده برای واحدها و توازن میان کارایی ‏و اثربخشی واحدها به عنوان اهداف اصلی رویکرد یکپارچه ‏DEA-BSC‏ مورد نظر است. ‏ این مدل به صورت مطالعه موردی در یکی از مراکز تحقیقاتی برای پروژه های ‏R&D‏ پیاده سازی ‏شده است. همان طور که از نتایج حل مدل ‏DEA-BSC‏ استنباط می شود، هم افزایی کارت امتیازی متوازن و ‏تحلیل پوششی داده ها برای پروژه های تحقیق و توسعه موجب دست پیداکردن به اهداف استراتژیک ‏مورد نظر هر پروژه، ایجاد توازن و موجب دست پیداکردن به اهداف استراتژیک مورد نظر هر پروژه، ‏ایجاد توازن و بهینه سازی استفاده از منابع در تولید خروجی های مطلوب می شود.‏

بررسی نقش رهبری تحول آفرین در توانمند سازی کارکنان

صفحه 159-180

اکبر حسن پور1‏؛ طیبه عباسی2‏؛ مجتبی نوروزی3‏

چکیده علی رغم توجه فزاینده به توانمندسازی کارکنان، درک و شناخت کم تری وجود دارد از این که چگونه ‏فرایند توانمندسازی کارکنان اتفاق می افتد؛ چه فرایند های شناختی و روانی مبانی توانمند سازی کارکنان ‏را شکل می دهند و چه متغیر های سازمانی توانمندسازی کارکنان را پیش بینی و تعیین می کنند. هر چند ‏اندیشمندان و نویسندگان زیادی بر نقش مهم و حیاتی رهبری در فرایند توانمندسازی تأکید ورزیده اند ، ‏اما مطالعات علمی کم تری آثار رفتارهای رهبری را بر توانمندسازی کارکنان بررسی کرده اند. این تحقیق ‏با به کارگیری تئوری ها و ادبیات موجود به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه رهبران تحول آفرین ‏کارکنان را توانمند می کنند؟ با استناد به اطلاعات جمع آوری شده ، تحقیق حاضر نشان می دهد که رهبری تحول آفرین در ‏توانمند سازی کارکنان بسیار تأثیرگذار است و ارتباط معناداری با احساس شایستگی، احساس داشتن ‏حق انتخاب، احساس مؤثر بودن، احساس معنادار بودن و احساس داشتن اعتماد به دیگران دارد.‏

مدل تعادل نقطهای در نظام بودجه‎‎ریزی ایران

صفحه 181-200

محمد جواد حضوری1‏؛ الهام حضوری2‏

چکیده در این مقاله گرایش خط‎‎مشی‎‎گذاران بودجه در به کارگیری دو مدل جزئی تدریجی و مدل تعادل نقطه‎‎ای با ‏استفاده از دادههای آماری بودجه در فصل آموزش و پرورش و برنامههای زیر مجموعه آن در طول ‏سالهای 53-85 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به این منظور اعتبارات مصوب فصل آموزش و ‏پرورش در بودجه کل کشور و پانزده برنامه آن با استفاده از آزمونهای کلموگروف اسمیرنف، ضرایب ‏کشیدگی و چولگی و نیز درصد تغییرات مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که شیوه ‏برنامه‎‎ریزی برنامههای اصلی در فصل آموزش و پرورش از مدل تعادل نقطهای پیروی می‎‎کند. در حالی که ‏برنامه‎‎های جانبی و به طور عمده تخصصی با مدل جزئی تدریجی قابل تعریف هستند. به نظر میرسد ‏علاوه بر عامل مهم قیمت نفت و ترجیحات فرهنگی، اعتقادی خط مشیگذاران، ارتباط نوع برنامه با ‏مأموریت اصلی نهاد دولتی نیز در ایجاد نقاط فراز و فرود در فصل آموزش و پرورش مؤثر است.‏

طراحی الگوی "سرآمدی بازاریابی" در صنایع تولیدی ‏ با رویکرد ترکیبی

صفحه 201-222

سید حمید خداداد حسینی1‏؛ میثم شیرخدایی2‏؛ پرویز احمدی3‏

چکیده سرآمدی بازاریابی، چارچوب جامعی از ارزش های محوری، معیارها و زیرمعیارها در تمامی ابعاد ‏بازاریابی است که به مدیران کمک می کند تا با ارزیابی مستمر فعالیت ها، فرایندها و نتایج بازاریابی ‏خود، نقاط قوت و حوزه های بهبود خود را شناسایی کرده و برای بهبود آن ها برنامه ریزی کنند. ‏علی رغم رایج بودن این مفهوم و وجود جوایزی در کشورهای مختلف با عنوان سرآمدی بازاریابی در ‏سطح ملی و سازمانی، تاکنون مطالعات نظری جامع و مانع در این حوزه انجام نشده است و خلأ ‏وجود الگویی علمی و معتبر در آن احساس می شود.‏ هدف اصلی این تحقیق طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی در شرکت های فعال در صنایع تولیدی ‏ایران بود که در آن ضمن مشخص کردن ارزش های محوری سرآمدی بازاریابی، معیارهایی برای ‏ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی بهبود در حوزه بازاریابی ارائه شد.‏ نتایج حاصل از انجام این تحقیق تبیین ارزش های محوری سرآمدی شامل بازارگرایی، مسؤولیت ‏اجتماعی و اخلاقی بازاریابی، بهره وری بازاریابی، یادگیری و بهبود مستمر‏‎ ‎، تمرکز بر نتایج ، ارزش آفرینی ‏بازاریابی‎ ‎و نیز تعیین معیارهای سرآمدی بازاریابی شامل رهبری بازارگرا، تحلیل و درک بازار، راهبرد ‏بازاریابی، زیرساخت های بازاریابی، آمیخته بازاریابی و نتایج بازاریابی است. هم چنین زیرمعیارهای مرتبط ‏با هر یک از معیارهای سرآمدی شناسایی شدند و روابط مفهومی میان آن ها و چگونگی تحقق نتایج ‏بازاریابی از توانمندسازهای بازاریابی با استفاده از الگوی معادلات ساختاری نیز تعیین شد. ‏

الگویی برای تعیین ارزش چرخه عمر مشتریان ‏‎(CLV)‎‏ در ‏صنعت بانکداری

صفحه 224-239

بابک سهرابی؛ امیر خانلری؛ نصیبه آجرلو

چکیده سازمان های ارائه دهنده خدمات مالی مانند سایر سازمان ها می توانند از ارزش چرخه عمر مشتری به ‏عنوان ابزاری در جهت رسیدن به هدف های مورد نظر خود در زمینه ارتباطات با مشتریان استفاده کنند. ‏ادبیات علمی موجود در زمینه ‏CLV‏ بسیار گسترده است ، اما کم تر مطالعه ای خاص صنعت بانکداری ‏صورت گرفته است. در این تحقیق با هدف ارائه الگویی برای تعیین ارزش چرخه عمر مشتریان صنعت ‏بانکداری، مشتریان دارای حساب جاری در یکی از بانک های کشور مورد بررسی قرار گرفتند.‏ اهداف دیگر تحقیق تعیین وزن و اهمیت نسبی شاخص های مورد استفاده در دسته بندی مشتریان بانک، ‏تعیین رتبه ‏CLV‏ هریک از دسته های مشتریان و مشخص کردن استراتژی های مناسب بانک در برخورد با ‏هر یک از دسته های مشتریان است. در ارائه الگو از سه متغیر اصلی تازگی مبادلات (تعداد روزهای سپری ‏شده از آخرین گردش حساب مشتریان) ، فراوانی مبادلات (تعداد گردش های مثبت حساب مشتریان) و ‏ارزش مالی(مانده حساب مشتریان) استفاده شد. هم چنین اهمیت نسبی سه متغیر مذکور‏‎, wM)‎‏ ‏‎ (wR , wF ‎‎ ‎به عنوان مقادیر دیگر مورد استفاده قرار گرفت. در این تحلیل از نظر مدیران و کارشناسان بخش ‏بازاریابی و امور مشتریان یکی از بانک های کشور و هم چنین داده های 382 مشتری حقوقی و 5113 ‏مشتری حقیقی نمونه تصادفی که دارای حساب جاری در 33 شعبه بانک مورد بررسی در تهران هستند، ‏استفاده شد. روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ‏‎(AHP)‎‏ برای تعیین وزن و اهمیت هر یک از شاخص ها و ‏مدل ‏WRFM‏ جهت دسته بندی و رتبه بندی ‏CLV‏ مشتریان در دو گروه حقیقی و حقوقی به کار برده شد که ‏روش های تحلیل در این بخش خوشه بندی و تحلیل ممیز می باشند. پس از دسته بندی و تعیین رتبه هریک از ‏دسته ها استراتژی های مناسبی که بانک در برخورد با هریک از دسته ها باید به کار گیرد، بیان شده است.‏