مقاله پژوهشی
علی عبداللهی؛ سعید ده یادگاری؛ محمد علی فرقانی؛ الهه شهابی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 1-24
چکیده
تصادفات جادهای و خسارتهای مالی ناشی از آنها که بر خانوادهها و دولت تحمیل میشود، یکی از معضلات مهم و قابلتامل در جامعه میباشند. در این راستا، تحقیق حاضر به ارائه مدل جامع مدیریت راهبردی بحران در تصادفات جادهای با رویکرد دادهبنیاد پرداخته است. این تحقیق ازحیث هدف، کاربردی و از نوع پژوهشهای کیفی با رویکرد دادهبنیاد ...
بیشتر
تصادفات جادهای و خسارتهای مالی ناشی از آنها که بر خانوادهها و دولت تحمیل میشود، یکی از معضلات مهم و قابلتامل در جامعه میباشند. در این راستا، تحقیق حاضر به ارائه مدل جامع مدیریت راهبردی بحران در تصادفات جادهای با رویکرد دادهبنیاد پرداخته است. این تحقیق ازحیث هدف، کاربردی و از نوع پژوهشهای کیفی با رویکرد دادهبنیاد است. گردآوری اطلاعات با مصاحبه نیمهساختارمند با 15 نفر از مدیران حوزه راه و ترافیک و همچنین اساتید و صاحبنظران حوزه مدیریت بحران با روش نمونهگیری گلولهبرفی هدفمند و با اشباع نظری موضوع انجام شده است. تحلیل دادههای کیفی نشان میدهد دو عامل "مدیریت عوامل انسانی در رانندگان و سرنشینان خودروها" و "کنترل، مدیریت و پیشگیری از نواقص فنی وسایل نقلیه" به عنوان عوامل علّی، "کنترل، مدیریت بهبود وضعیت فنی و امکانات جادهها" به عنوان عوامل زمینهای، "مدیریت بهینه و پیشبینی شده شرایط جوّی" و "سیاستگذاری ایمنی مدیریت جادهای در نهادهای بالادستی و الزام به رعایت همه جانبه آن" به عنوان عوامل مداخلهگر و "مدیریت کلیه عوامل دخیل در تصادفات و هماهنگی بین کلیه ارگانهای دخیل در بهبود و مدیریت بحرانهای ترافیکی جادهها" به عنوان مقوله محوری، سه دسته "راهبردهای مدیریتی"، "راهبردهای ایمنی و بهبود وسایل نقلیه" و "راهبردهای اجتماعی- فرهنگی" به عنوان راهبردها و "ارتقا سطح کیفی مدیریت و فرهنگ ایمنی و ترافیک جادهای درکشور" به عنوان پیامد اصلی شناسایی شدند. نتایج پژوهش حاضر میتواند به تصمیمگیران حوزه ترافیک کشور در جهت برنامهریزی اقدامات ایمنی جادهای، راهکارهای فنی و اجرایی ارائه نماید.
مقاله پژوهشی
فربد فخرالدین؛ محمد مهدی پرهیزگار؛ محمدرضا مشایخ؛ علی شاه نظری
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 26-45
چکیده
در محیط پویای امروز که شاهد عصر دیجیتال و چهارمین انقلاب صنعتی هستیم، نوآوری در محصولات و فرآیندهای شرکت به یک ضرورت تبدیل شده است. نظریات اخیر بیان میکنند؛ سرمایه فکری به عنوان یک منبع دانش راهبردی نقش کلیدی در دستیابی به عملکرد نوآوری برتر دارد و همچنین برخورداری از قابلیتهای پویا برای پیکربندی مجدد منابع دانش و پاسخ به فرصتهای ...
بیشتر
در محیط پویای امروز که شاهد عصر دیجیتال و چهارمین انقلاب صنعتی هستیم، نوآوری در محصولات و فرآیندهای شرکت به یک ضرورت تبدیل شده است. نظریات اخیر بیان میکنند؛ سرمایه فکری به عنوان یک منبع دانش راهبردی نقش کلیدی در دستیابی به عملکرد نوآوری برتر دارد و همچنین برخورداری از قابلیتهای پویا برای پیکربندی مجدد منابع دانش و پاسخ به فرصتهای نوآوری حیاتی است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط سرمایه فکری، عملکرد نوآوری محصول و عملکرد نوآوری فرآیند است و در این رابطه نقش میانجی قابلیتهای پیکربندی مجدد دیجیتال و چابک مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد در زمره تحقیقات کمی و از حیث شیوه گردآوری داده از نوع توصیفی-همبستگی است. دادههای پژوهش با شیوه پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه از مدیران ارشد 127 بنگاه تولید کننده تجهیزات پزشکی گردآوری شده است. برای ارزیابی روایی و پایایی مدل اندازهگیری از روش تحلیل عاملی تاییدی و برای ارزیابی مدل ساختاری و فرضیههای پژوهش از روش مدلسازی معادلات ساختاری کمترین مربعات جزئی استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان داد سرمایه فکری به عنوان یک منبع دانش راهبردی دارای تاثیر مثبت بر عملکرد نوآوری محصول و عملکرد نوآوری فرآیند است و قابلیتهای پیکربندی مجدد دیجیتال و چابک دارای نقش میانجی جزئی در این روابط هستند. درواقع، سرمایه فکری برای ارتقای عملکرد نوآوری محصول و فرآیند ضروری است اما برای بهرهبرداری موثر از این منبع دانش، شرکتهای تولید کننده تجهیزات پزشکی باید از قابلیتهای پویای مکمل همچون قابلیت پیکربندی مجدد دیجیتال و چابک برخوردار باشند.
مقاله پژوهشی
محمد علی سیاه سرانی کجوری
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 70-47
چکیده
در بسیاری از شرکتهای دانشبنیان ورود به بازارهای هدف صادراتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین یک مدل تصمیم گیرنده هوشمندی رقابتی جهت تصمیم ورود/عدم ورود به بازارهای هدف صادراتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی و از نوع آمیخته و از نظر نتیجه کاربردی است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل فعالان شرکتهای ...
بیشتر
در بسیاری از شرکتهای دانشبنیان ورود به بازارهای هدف صادراتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین یک مدل تصمیم گیرنده هوشمندی رقابتی جهت تصمیم ورود/عدم ورود به بازارهای هدف صادراتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی و از نوع آمیخته و از نظر نتیجه کاربردی است. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل فعالان شرکتهای دانشبنیان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری نظری، 20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری با آنها صورت پذیرفت. روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از نسبت روایی محتوایی و روش آزمون کاپای-کوهن بررسی شد. در بخش کمی با توجه به محدود بودن جامعه آماری از جدول مورگان استفاده شد که تعداد 327 شرکت با استفاده از پرسشنامه که پایایی و روایی آن به ترتیب با استفاده از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی تائید شده بود مورد بررسی قرار گرفتند. جهت پاسخ به سؤالات پژوهش: 1- شرکتهای دانشبنیان بر اساس ابعاد 8 گانه هوشمندی رقابتی بر اساس شاخص دیویس-بولدین در دو خوشه دستهبندی شدند. 2- با استفاده از تحقیق کیفی 59 مؤلفه پیشبینی کننده هوشمندی رقابتی جهت ورود به بازارهای هدف صادراتی شناسایی شد. 3- به منظور دستیابی به مدل بهینه، روشهای مدلسازی معمولی و روشهای مدلسازی جمعی بر روی مجموعه متغیرهای حاصل از سه روش انتخاب ویژگی اعمال گردید. نتایج نشان داد شرکتهای دانشبنیان از نظر برخورداری از میزان هوشمندی رقابتی در وضعیت متمایزی قرار دارند که بر همین اساس مدلهای تصمیمگیری آنها جهت ورود به بازارهای هدف صادراتی متفاوت خواهد بود.
مقاله پژوهشی
سعید روشندل؛ محمدحسین کریمی گوارشکی؛ مرتضی عباسی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 72-94
چکیده
رایجترین روش همکاری از گذشته تا کنون برونسپاری بوده است. مسائل مهمی مانند افزایش رقابت، محدودیت منابع، پیچیدگیهای فناورانه، عدم اطمینان به آینده و افزایش هزینهها باعث گردیده که سازمانها در الگوی مدیریتی خود تجدیدنظر کرده و به راهبردهای جدیدی روی آورند. در چنین شرایطی اتحادهای راهبردی میتوانند در روابط همکاری، جایگزین برونسپاری ...
بیشتر
رایجترین روش همکاری از گذشته تا کنون برونسپاری بوده است. مسائل مهمی مانند افزایش رقابت، محدودیت منابع، پیچیدگیهای فناورانه، عدم اطمینان به آینده و افزایش هزینهها باعث گردیده که سازمانها در الگوی مدیریتی خود تجدیدنظر کرده و به راهبردهای جدیدی روی آورند. در چنین شرایطی اتحادهای راهبردی میتوانند در روابط همکاری، جایگزین برونسپاری شوند. هدف از این مقاله نخست طراحی مدلی به منظور ارزیابی وضعیت فعلی یک برونسپاری و سپس بررسی امکان توسعه آن به یک اتحاد راهبردی است. برای این منظور در این پژوهش با مطالعه ادبیات موضوع، نمونههای اتحادهای راهبردی مطالعه شده و همچنین با استفاده از مصاحبه با خبرگان، فهرستی از معیارهای موثر بر شکلگیری اتحاد راهبردی تهیه و در ابعاد 6 گانهای دستهبندی گردیده است. پس از آن با استفاده از روش نسبت روایی محتوا، معیارهای غیرضروری در این فهرست شناسایی شد. در گام بعد با بکارگیری روش تحلیل پوششی دادههای فازی بدون ورودی صریح، بهترین ترکیب از وزنها برای معیاری ضروری بدست آمد و با مشخص نمودن حداقل امتیازات لازم برای شکلگیری یک اتحاد راهبردی به ازای هر کدام از این معیارها، امکان مقایسه وضعیت فعلی پیمانکار با حداقلهای لازم برای شکلگیری یک اتحاد راهبردی میسر گردید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سازمانها میتوانند از طریق این مقایسه معیارهایی که پیمانکاران برای تبدیل شدن به یک متحد راهبردی در آنها ضعف دارند را شناسایی نموده و نسبت به برنامهریزی جهت بهبود این معیارها و در نتیجه توفیق در توسعه متحدین راهبردی اقدام نماید.
مقاله پژوهشی
زهرا رزمی؛ سهیلا مهمان نوازان؛ مرضیه سلطانی تاج آبادی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 96-115
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناختشناسی در دانش و آگاهی برند و تأثیر آن در همآفرینی ارزش و تبلیغات کلامی در بین مصرفکنندگان لوازم خانگی الجی میباشد. . این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش کمی از طریق پرسشنامه اجرا شده و از نظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مصرفکنندگان لوازم خانگی الجی در تهران هستند ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر شناختشناسی در دانش و آگاهی برند و تأثیر آن در همآفرینی ارزش و تبلیغات کلامی در بین مصرفکنندگان لوازم خانگی الجی میباشد. . این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش کمی از طریق پرسشنامه اجرا شده و از نظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مصرفکنندگان لوازم خانگی الجی در تهران هستند و برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. با استفاده از فرمولهای مربوطه (برای جامعة نامحدود)، حجم نمونة آماری 384 تعیین و پس از توزیع پرسشنامهها ۳۶۱ پرسشنامه جمعآوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزارهای Smart PLS و SPSS23 استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار دانش برند بر نگرش برند، نگرش برند بر اعتماد برند، اعتماد برند بر درگیری برند، اعتماد برند بر تعهد برند، درگیری برند بر وفاداری برند، تعهد برند بر وفاداری برند، وفاداری برند بر همآفرینی ارزش، وفاداری بر تبلیغات کلامی و همآفرینی ارزش بر تبلیغات کلامی میباشد.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا سامانی پور؛ فاطمه شاطریان محمدی؛ مهناز عسکریان؛ امیرحسین محمدداودی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 117-150
چکیده
موضوع شایستگیهای مدیریتی بدین جهت حائز اهمیت است که مدیران مسئولیت تدوین استراتژیهای شرکت را بویژه در مورد بنگاههای کوچک و متوسط(SME) بر عهده دارند. فرآیند توسعه شایستگی در SMEها به لحاظ اینکه تفاوت معناداری با سازمانهای بزرگ دارد از ارزش خاصی برخوردار بوده و نیروی محرکه اقتصاد در کشورهای توسعه یافته بشمار میروند. رقابتپذیری ...
بیشتر
موضوع شایستگیهای مدیریتی بدین جهت حائز اهمیت است که مدیران مسئولیت تدوین استراتژیهای شرکت را بویژه در مورد بنگاههای کوچک و متوسط(SME) بر عهده دارند. فرآیند توسعه شایستگی در SMEها به لحاظ اینکه تفاوت معناداری با سازمانهای بزرگ دارد از ارزش خاصی برخوردار بوده و نیروی محرکه اقتصاد در کشورهای توسعه یافته بشمار میروند. رقابتپذیری آنها تا حد زیادی توسط شایستگیهای مدیران آنها تعیین میشود. هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب مفهومی شایستگی مدیریتی مالک مدیران SMEها در شهرکهای صنعتی میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعهای- کاربردی و از نظر روش پژوهش، آمیخته است. در بخش کیفی 30 نفر از نخبگان حوزه SMEها بعنوان نمونه به روش نمونهگیری هدفمند و از نوع فرد ماهر و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران 305 نمونه، در مرحله اول بصورت نمونهگیری طبقهای و مرحله دوم تصادفی ساده انتخاب شد. در بخش کیفی دادهها با روش شش مرحلهای تحلیل براون و کلارک1(2006) و با استفاده از نرمافزار MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با روش دلفی اعتبارسنجی شد. بخش کمی نیز از نرم افزارهای Spss، R و Lisrel برای تحلیل توصیفی، استنباطی و تحلیل عاملی استفاده گردید. با تحلیل دادههای کیفی و مرور متون، پرسشنامه تدوین و پس از تأیید، با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی برازش چارچوب مفهومی ارائه شده مورد بررسی قرار گرفت. بنا به یافتههای پژوهش، تعداد 33 مؤلفه در قالب 4 بعد برای شایستگی مالکمدیران شناسایی گردید. ابعاد چهارگانه شامل شایستگیهای عمومی و فردی، تجاری و بازرگانی، فنی و تولیدی و مدیریتی است.
مقاله مروری
محمد طالاری؛ الهه پورولی کاخکی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 152-181
چکیده
از اواسط قرن بیستم، جهان شاهد بینالمللیشدن سریع صنایع، شرکتها و بازارها بودهاست. تغییرات محیطی موانع تجارت بینالملل را تا حد زیادی کاهش داده بطوریکه بازارهای جهانی حتی برای جوانترین و کوچکترین شرکتها در دسترس قرارگرفتهاست. این تحولات شکل نوینی از شرکتهای بینالمللی تحت عنوان جهانیزاد را ایجاد کردهاست. در این ...
بیشتر
از اواسط قرن بیستم، جهان شاهد بینالمللیشدن سریع صنایع، شرکتها و بازارها بودهاست. تغییرات محیطی موانع تجارت بینالملل را تا حد زیادی کاهش داده بطوریکه بازارهای جهانی حتی برای جوانترین و کوچکترین شرکتها در دسترس قرارگرفتهاست. این تحولات شکل نوینی از شرکتهای بینالمللی تحت عنوان جهانیزاد را ایجاد کردهاست. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدل فرایندی بینالمللیسازی سریع شرکتهای جهانیزاد با استفاده از روش فراترکیب است. ازاینرو، این پژوهش از نظر هدف توسعهای و از نظر رویکرد کیفی است. برای دستیابی به هدف اصلی پژوهش از روش فراترکیب هفت مرحلهای سندلوسکی و باروسو (2006) استفاده شد، و میزان اهمیت و اولویت هر یک از عوامل پیشنهادی به کمک روش کمی آنتروپی شانون تعیین شده است. پس از تجزیه و تحلیل مقالات ابتدا 150 شاخص شناسایی و در 31 بعد طبقه بندی شدند که شامل سه بخش پیشران، فرایند و پیامد است. براساس نتایج حاصل از تحلیل کمی آنتروپی شانون در میان پیشرانها ابعاد سازمانی، محیطی و فردی (موسس) به ترتیب رتبه اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. در میان فرایندها پیش از ورود، توسعه و رشد و تثبیت بین المللی رتبه اول تا سوم و در میان پیامدهای بینالمللیسازی سریع شرکتهای جهانیزاد پیامدهای راهبردی و کاربردی به ترتیب رتبه اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند.
مقاله مروری
سروش سیاری؛ محمد پیریزاده؛ نکیسا رضایی
دوره 27، شماره 2 ، تیر 1402، صفحه 183-208
چکیده
برندسازی سیاسی نمادی تمامعیار از ایفای نقش اجتماعی برندها در زندگی انسانها میباشد. ورود مبحث برندسازی به سیاست نقطه عطفی در پژوهشهای بازاریابی سیاسی و ارتباطات سیاسی محسوب میشود. هدف اصلی پژوهشگران عبارت است از ترسیم نقشه دانشی از پژوهشهای برندسازی سیاسی در جهان که برای دستیابی به این هدف، از مطالعات علمسنجی استفاده ...
بیشتر
برندسازی سیاسی نمادی تمامعیار از ایفای نقش اجتماعی برندها در زندگی انسانها میباشد. ورود مبحث برندسازی به سیاست نقطه عطفی در پژوهشهای بازاریابی سیاسی و ارتباطات سیاسی محسوب میشود. هدف اصلی پژوهشگران عبارت است از ترسیم نقشه دانشی از پژوهشهای برندسازی سیاسی در جهان که برای دستیابی به این هدف، از مطالعات علمسنجی استفاده شده است. مطالعات علمسنجی با رویکردی کمی و کیفی به تحلیل دامنههای پژوهشی میپردازد تا بینش عمیقی نسبت به روند پیشرفت آنها در گذر زمان ایجاد کند. این پژوهش به لحاظ هدف، توصیفی و به لحاظ نتیجه، توسعهای محسوب میشود. برای دستیابی بدین اهداف از تکنیکهایی از جمله همرخدادی کلیدواژگان، برستنس و هماستنادی منابع در نرمافزارهای VOSviewer، CiteSpace و R استفاده شد. نتایج نشان میدهد که برندسازی سیاسی پیوندی عمیق با موضوعاتی چون احزاب، انتخابات و مفاهیم پایهای برند دارد که جلوه علمی و اجرایی آن به خوبی در کشورهای دارای نظام حزبی مشاهده میشود. چنین نتایجی میتواند به ارتقای جایگاه برندسازی سیاسی در سیاستگذاریهای خرد و کلان حکمرانی برای حل مسائل اساسی کشور کمک کند.