محمدعلی یوسفی قلعه رودخانی؛ رضا تهرانی؛ سیدمجتبی میرلوحی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 1-21
چکیده
بانک ها به عنوان یکی از نهادهای مالی تأثیرگذار در اقتصاد، عملکرد مالی و پایداری مالی آنها مورد توجه بسیاری از دولتها است. همچنین اینکه در شرایط بحران مالی رابطه عملکرد مالی و پایداری مالی بانکها چگونه عمل میکند بسیار حائز اهمیت است. لذا بنا به ضرورت این تحقیق با هدف بررسی تأثیر معیارهای عملکرد مالی بر پایداری مالی بانکها ...
بیشتر
بانک ها به عنوان یکی از نهادهای مالی تأثیرگذار در اقتصاد، عملکرد مالی و پایداری مالی آنها مورد توجه بسیاری از دولتها است. همچنین اینکه در شرایط بحران مالی رابطه عملکرد مالی و پایداری مالی بانکها چگونه عمل میکند بسیار حائز اهمیت است. لذا بنا به ضرورت این تحقیق با هدف بررسی تأثیر معیارهای عملکرد مالی بر پایداری مالی بانکها در شرایط بحران مالی در میان بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به انجام رسید. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق شامل 11 بانک (کلیه بانکها) پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره شش ساله از 1392 تا 1397 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات و فرضیههای پژوهش با استفاده از رگرسیون ترکیبی توسط نرمافزار EViews10 انجام گرفت. تجزیه و تحلیل فرضیهها با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیمیافته (EGLS) در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد که بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری بر پایداری مالی بانکها دارند. همچنین در شرایط بحران مالی بازده حقوق صاحبان سهام منجر به افزایش پایداری مالی بانکها میگردد.
امیرمحمد کلابی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 23-44
چکیده
تیمهای نوآور در اقتصاد کشورها نقش مهمی جهت ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد ایفا میکنند. به همین دلیل مورد توجه سرمایهگذاران زیادی هستند به طوری که بسیاری از آنها به جای سرمایه گذاری بر ایدهها بر روی تیمهای نوآور سرمایهگذاری میکنند. این پژوهش با هدف طراحی و ارائه چارچوب مفهومی جهت ارزشگزاری تیمهای استارتآپی و ...
بیشتر
تیمهای نوآور در اقتصاد کشورها نقش مهمی جهت ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد ایفا میکنند. به همین دلیل مورد توجه سرمایهگذاران زیادی هستند به طوری که بسیاری از آنها به جای سرمایه گذاری بر ایدهها بر روی تیمهای نوآور سرمایهگذاری میکنند. این پژوهش با هدف طراحی و ارائه چارچوب مفهومی جهت ارزشگزاری تیمهای استارتآپی و نوآور انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف توسعهای- کاربردی، از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر گردآوری دادهها آمیخته ازنوع اکتشافی میباشد. جامعهی پژوهش در بخش کیفی 17 نفر از مدیران و صاحبنظران شرکتهای سرمایهگذاری، سرمایهگذاران و کارآفرینان باتجربه و موفق بوده و جامعه آماری بخش کمی را نیز 360 نفر از مدیران و کارشناسان شرکتهای سرمایهگذاری و کارآفرینان موفق تشکیل میدهند که از میان آنها 178 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها در مرحله کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه میباشد. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا و در بخش کمی نیز از طریق تحلیل عاملی تاییدی صورت گرفته است. با جمعبندی ادبیات نظری و تجزیه و تحلیل دادهها، معیارهای ارزشگزاری تیمهاینوآور در سه بُعد مکمل انسجام تیمی، یکپارچگی گروهی و شایستگیهای فردی طبقه بندی میشوند که 12 مولفهی مجزا و 80 شاخصِ تایید شده، این معیارها را تشکیل میدهند.
سید جعفر زنوزی؛ میثم جعفری
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 46-74
چکیده
استراتژی های ارزش آفرینی از مدیریت دارایی های مشهود به استراتژی های مبتنی بر دانش و مدیریت دارایی های نامشهود در حال تغییر جهت میباشد. در این راستا تنظیم استراتژی ارتباطی مناسب و اندوخته اطلاعاتی می تواند روند خلق ارزش را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی بازتاب ارتباطات استراتژیک بر ارزش آفرینی کارکنان با ...
بیشتر
استراتژی های ارزش آفرینی از مدیریت دارایی های مشهود به استراتژی های مبتنی بر دانش و مدیریت دارایی های نامشهود در حال تغییر جهت میباشد. در این راستا تنظیم استراتژی ارتباطی مناسب و اندوخته اطلاعاتی می تواند روند خلق ارزش را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی بازتاب ارتباطات استراتژیک بر ارزش آفرینی کارکنان با نقش میانجی و تعدیل گر سرمایه اطلاعاتی و هوش سازمانی است. این مطالعه بر اساس هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان چهار شرکت زیر مجموعه سازمان صنایع هوایی تشکیل دادهاند که بر مبنای نمونه گیری طبقه ای- تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 204 نفر به عنوان نمونه تعیین گردیدند. . تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرمافزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباطات استراتژیک هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری سرمایه اطلاعاتی بر ارزش آفرینی کارکنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین هوش سازمانی موجب تعدیل رابطه ارتباطات استراتژیک و ارزش آفرینی شده است. نتایج پژوهش در حوزه ارزش آفرینی نوآوری هایی داشته و به مدیران و کارکنان در درک اهمیت ارتباطات استراتژیک و مدیریت دارایی های نامشهود به عنوان محرک های خلق ارزش کمک خواهد کرد.
ناهید عسکریان؛ علیرضا منظری توکلی؛ سنجر سلاجقه؛ مسعود پورکیانی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 76-98
چکیده
موضوع مسیر شغلی مناسب و مشارکت زنان در بازار کار از مهمترین تغییرات قرن گذشته است. بدین جهت هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مرتبط با سقف شیشهای در راستای توسعه مسیر شغلی کارکنان زن دستگاههای اجرایی شهر کرمان است. بدین منظور جامعه آماری شامل دو گروه خبرگان دانشگاهی و کلیه کارکنان زن دستگاه های اجرایی شهر کرمان به تعداد 14186 نفر است. جهت ...
بیشتر
موضوع مسیر شغلی مناسب و مشارکت زنان در بازار کار از مهمترین تغییرات قرن گذشته است. بدین جهت هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مرتبط با سقف شیشهای در راستای توسعه مسیر شغلی کارکنان زن دستگاههای اجرایی شهر کرمان است. بدین منظور جامعه آماری شامل دو گروه خبرگان دانشگاهی و کلیه کارکنان زن دستگاه های اجرایی شهر کرمان به تعداد 14186 نفر است. جهت شناسایی مؤلفههای تحقیق از مبانی نظری پژوهش و مؤلفههای پیشنهادی خبرگان از روش دلفی استفاده گردید. در تحلیل دادهها از تحلیل عامل تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. تعداد نمونه آماری در بخش کیفی با تکنیک دلفی 30 نفر و در بخش کمی از طریق جدول مورگان، 374 نفر به دست آمد که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. با انجام آزمون تحلیل عاملی از طریق دو نرم SPSS و Amos، تعداد 14 مولفه در قالب 6 بعد استخراج و مورد آزمون قرار گرفت. یافتهها نشان داد که میان عوامل سازمانی، عوامل فردی، عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل قانونی با توسعه مسیر شغلی رابطه معناداری (-p<0/05) وجود دارد. همچنین ضریب همبستگی بین عوامل قانونی و توسعه مسیر شغلی از اهمیت نسبی بیشتری (r= 0/686) برخوردار بوده و ضریب همبستگی بین عوامل اجتماعی- فرهنگی و حضور پدیده سقف شیشهای از اهمیت بیشتری (0/769) برخوردار است.
مصطفی گوهری فر؛ وحید خاشعی ورنامخواستی؛ زهره دهدشتی شاهرخ؛ ولیاله سیف
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 100-124
چکیده
با وجود تغییر ساختار نظامهای بانکی بعد از بروز بحران مالی، بانکداری بین المللی همچنان به عنوان یکی از منابع مهم تامین مالی برای کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. در اقتصاد ایران بهدلیل عمق کم بازار سرمایه و نبود جایگزینهای مناسب، نظام تأمین مالی یک نظام بانکمحور بوده و بانکها مسئولیت زیادی در تأمین مالی بنگاههای کوچک و ...
بیشتر
با وجود تغییر ساختار نظامهای بانکی بعد از بروز بحران مالی، بانکداری بین المللی همچنان به عنوان یکی از منابع مهم تامین مالی برای کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. در اقتصاد ایران بهدلیل عمق کم بازار سرمایه و نبود جایگزینهای مناسب، نظام تأمین مالی یک نظام بانکمحور بوده و بانکها مسئولیت زیادی در تأمین مالی بنگاههای کوچک و بزرگ دارند. عدم حضور بانکهای خارجی در ایران در سطح و مقیاس سایر اقتصادهای در حال توسعه، نشان از عدمموفقیت ایران در بهرهبرداری مناسب از منابع تامین مالی از این طریق، بویژه در شرایطی که کشور در معرض تحریمهای اقتصادی نبود، دارد. این پژوهش، در باب اهمیت و جایگاه بانکداری بینالملل در نظام اقتصادی استدلالاتی اقامه و سپس در جهت شناسایی چالشهای کلیدی نظام بانکداری بینالملل ایران تلاش نموده است. در این راستا پژوهشی کیفی با روش تحلیل محتوای کیفی و با حضور 15 نفر از متخصصین این حوزه انجام پذیرفته است. دادهها که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری شدهاند، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و نتایج حاکی از آن است که: اتصال و دسترسی بسیار محدود به نظام مالی جهانی، اجرای محدود استانداردهای پذیرفته شده جهانی در عملیات بانکی، عدم تطبیق کامل با استانداردهای گروه ویژه اقدام مالی، نوسانات نرخ ارز، ضعف حاکمیت شرکتی و رتبه ریسک اعتباری مهمترین چالشهای نظام بانکداری بین الملل کشورمان بوده و این چالشها ناشی از متغیرهای کلان جهتگیری سیاست خارجی، هژمونی دلار در نظام مالی جهانی، تحریمهای جامع و هدفمند و موانع قوانین و مقرراتی بوده است.
میر علی سیدنقوی؛ وجه الله قربانی زاده؛ داود حسین پور؛ امین ندائی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 126-149
چکیده
هدف این مقاله تعیین و رتبه بندی ابعاد و شاخص های مؤثر بر توسعه استراتژیک منابع انسانی و ارائه الگویی به منظور اجرای اثربخش توسعه استراتژیک منابع انسانی در سازمان های تحقیقاتی دولتی است. این تحقیق از نظر هدف، توسعهای و از نظر روش، ترکیبی از روشهای کیفی و کمی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیل محتوا، اطلاعات از منابع الکترونیکی ...
بیشتر
هدف این مقاله تعیین و رتبه بندی ابعاد و شاخص های مؤثر بر توسعه استراتژیک منابع انسانی و ارائه الگویی به منظور اجرای اثربخش توسعه استراتژیک منابع انسانی در سازمان های تحقیقاتی دولتی است. این تحقیق از نظر هدف، توسعهای و از نظر روش، ترکیبی از روشهای کیفی و کمی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیل محتوا، اطلاعات از منابع الکترونیکی در حوزه توسعه استراتژیک منابع انسانی جمعآوری شد، سپس با بهرهگیری از تکنیک دلفی و نظر نخبگان ابعاد و شاخصهای توسعه استراتژیک منابع انسانی احصا گشت، در گام بعد ابعاد و شاخصهای به دست آمده در قالب یک مدل با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی مرتبه دوم در نرمافزار Lisrel تجزیه و تحلیل شده و سازه الگو طبق تحلیل های به عمل آمده به تائید رسید. نتایج پژوهش نیز نشان میدهد که شاخصهای توسعه استراتژیک منابع انسانی به 4 بعد تقسیم میشوند که عبارتاند از ابعاد ساختاری، سیاستگذاری، فرهنگی و محیطی که از میان این ابعاد، بعد سیاستگذاری مهمترین بعد موثر بر توسعه استراتژیک منابع انسانی در سازمان های تحقیقاتی دولتی تشخیص داده شد.
محمد نورانی کوتنایی؛ حسین رضایی دولت آبادی؛ مجید محمدشفیعی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 151-182
چکیده
چکیده
هدف از این پژوهش تدوین مدل رقابت پذیری برند فروشگاهی برای فروشگاههای زنجیرهای از طریق پاسخهای مشتریان به محرکهای محیطی فروشگاهی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده، از شیوه آمیخته یا ترکیبی بهره میبرد. برای گردآوری دادهها، رویکرد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در کنار مطالعات کتابخانه ای مد نظر قرار ...
بیشتر
چکیده
هدف از این پژوهش تدوین مدل رقابت پذیری برند فروشگاهی برای فروشگاههای زنجیرهای از طریق پاسخهای مشتریان به محرکهای محیطی فروشگاهی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده، از شیوه آمیخته یا ترکیبی بهره میبرد. برای گردآوری دادهها، رویکرد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در کنار مطالعات کتابخانه ای مد نظر قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش، اساتید، خبرگان سازمانی و مدیران ارشد در صنعت فروشگاههای زنجیرهای بودند. برای شناسـایی خبرگان و مدیران ارشد از نمونهگیری هدفمند استفاده شد که طی آن با توجه به کفایت دادهها با 10 خبره مصاحبه به عمل آمد. در گام بعدی، 58 گزاره مفهومی اولیه از کدگذاری باز، 19 گزاره مقوله ای از کدگذاری محوری و 7 مقوله اصلی از کدگذاری انتخابی به دست آمد. همچنین در بخش کمی، تعداد 160 عدد پرسشنامه بین مدیران فروشگاههای زنجیرهای توزیع گردید. مطابق با نتایج پژوهش، استفاده از روش کیفی و نظرات خبرگان و مدیران در روش کمی، به خلق چارچوبی برای رقابت پذیری برند فروشگاهی فروشگاههای زنجیرهای انجامید و گامهای لازم برای رسیدن به برند فروشگاهی پر قدرت نیز شناسایی شد. مدیریت محرکهای محیطی بیرونی و درونی در فروشگاه از طریق تجربه خرید لذتبخش میتواند اصالت، دلبستگی و تصویر برند فروشگاهی ایجاد نماید که پیامد آن افزایش سهم بازار، ایجاد برند پر قدرت و مزیت رقابتی و در نهایت رقابت پذیر بودن برند فروشگاهی است.
قاسم زارعی؛ توکل شرفی؛ الله یار بیگی فیروزی
دوره 25، شماره 2 ، تیر 1400، صفحه 184-217
چکیده
در دنیای سازمانی، زنان از فرصتهای بیشتری برای حضور و رقابت با مردان برخوردار شدهاند. با وجود افزایش مشارکت زنان در سازمانها، پیشرفت و ورود زنان به مقامهای عالی با موانعی روبروست که تحت عنوان سقف شیشهای شناخته میشود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع پیشروی ارتقای زنان با استفاده از روش کیفی کیو در شرکت ملی ...
بیشتر
در دنیای سازمانی، زنان از فرصتهای بیشتری برای حضور و رقابت با مردان برخوردار شدهاند. با وجود افزایش مشارکت زنان در سازمانها، پیشرفت و ورود زنان به مقامهای عالی با موانعی روبروست که تحت عنوان سقف شیشهای شناخته میشود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع پیشروی ارتقای زنان با استفاده از روش کیفی کیو در شرکت ملی نفت ایران انجام گرفت. بدین ترتیب که گزارههای کیو از طریق 19 مطالعه انتخاب شده بر اساس پروتکل پژوهش و منابع رسانهای مانند نشریات، روزنامهها، برنامههای تلویزیونی و گفتگو با افراد خبره و نخبگان اکتشاف گردید. در ادامه پرسشنامهای متشکل از 39 کارت و یک پاسخنامه (نمودار کیو) در اختیار 43 نفر از خبرگان قرار گرفت که نظر خود را برمبنای یک طیف کاملاً موافقم (4+) تا کاملاً مخالفم (4-) مشخص نمایند. دادههای جمعاوری شده از طریق تحلیل عاملی اکتشافی نوع کیو با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که هفت پنداشت و گروه ذهنی در خصوص موانع پیش روی زنان در دستیابی به سمتهای مدیریتی وجود دارد. در این الگوهای ذهنی، گزارههای «مهارت کمتر زنان در بازیهای سیاسی»، «توانایی کم زنان در تحمل فشارهای روانی مشاغل مدیریتی»، «اولویت خانواده نسبت به کار برای زنان»، «وابستگی زنان از نظر جغرافیایی و محل زندگی به مردان» و «نیازمند بودن زنان به برنامه کاری منعطف» با امتیاز عاملی بیشتر از مهمترین موانع ارتقای شغلی زنان بودند.