تأثیر تقلید برند بر شباهت درکشده توسط مصرفکننده با نقش تعدیلگری ذهنیت مصرفکننده و و فاداری به برند
صفحه 1-24
سید حمید خداداد حسینی؛ مهرعلی همتی نژاد؛ رحمان معصومی جهانگیرلو
چکیده تشخیص نادرست و اشتباه در انتخاب برند اصلی با برند تقلبی و تقلیدی میتواند ضررهای مالی به مصرفکننده برساند و وفاداری مصرفکننده را تحت تآثیر قرار دهد. با این حال این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تقلید برند بر شباهت درکشده توسط مصرفکننده با تعدیلگری ذهنیت مصرفکننده و وفاداری به برند انجام شد. و هدف آن افزایش آگاهی مصرفکنندگان در رابطه با برندهای اصلی و تقلیدی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل خریداران محصولات شامپو کلیر در داروخانهها و دوغ مغانه در فروشگاههای شهرستان پارساآباد مغان میباشد. که به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق آن تعداد نمونه انتخابی 384 نفر میباشد. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزارهای SPSS 22و Smart PLS استفاده شده است. با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزیی روابط متغیرهای پژوهش و مدل اصلی پژوهش بررسی شده است. نتایج، نشاندهنده این است که در فرضیه اصلی اول، استراتژیهای تقلید برند بر شباهت درک شده توسط مشتری تأثیر مثبت دارد. در فرضیه اصلی دوم متغیر ذهنیت مصرفکننده، رابطه بین تقلید برند و شباهت درکشده را تعدیل میکند. در فرضیه اصلی سوم متغیر وفاداری به برند، رابطه بین استراتژیهای تقلید برند و شباهت درک شده را تعدیل میکند.
نظام تامین و تعدیل منابع انسانی در قانون مدیریت خدمات کشوری
صفحه 25-47
سجاد صالحی کردآبادی؛ کرم اله دانشفرد؛ ناصر میرسپاسی؛ مهرداد گودرزوند چگینی
چکیده ارائه مدل نظام تامین و تعدیل منابع انسانی و متناسب سازی آن با سازمانهای مخاطب قانون مدیریت خدمات کشوری هدف اصلی پژوهش حاضر است. روش پژوهش از نوع طرحهای پژوهش آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری فاز کیفی شامل اساتید مدیریت دولتی با گرایش منابع انسانی و جامعه آماری فاز کمّی مدیران و متخصصان منابع انسانی دستگاههای دولتی است. در فاز اول تحقیق، دادهها به روش مصاحبه و به صورت نیمهساختاریافته گردآوری شد و در فاز دوم پرسشنامهای نیمه باز و 97 سوالی توزیع گردید. در فاز اول دادهها به روش کدگذاری با استفاده از نرم افزار Atlasti و در فاز دوم از آزمون مدل برآمده از فاز نخست تحقیق به روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS و آمار توصیفی، شاخصهای مرکزی و درصد اجماع بر مدل استفاده شد که میانگین 89٪ از مشارکتکنندگان بر مدل مفهومی تحقیق حاضر اجماع داشتند و تمامی ابعاد مدل استخراجی تبیین گردید. مقوله محوری پژوهش حاضر، برنامهریزی برای بالندگی منابع انسانی در سازمان است که با توجه به شرایط علی، زمینهای و مداخلهگر، ابعاد آن تبیین و راهبردهای تحقق آن تدوین و سپس مدل نهایی بر اساس آن ارایه شد.
شناسایی ابعاد مدل مدیریت منابع انسانی با رویکرد سیستم های کاری با عملکرد بالا( مورد مطالعه: شرکتهای دانش بنیان)
صفحه 49-74
جمشید ابوالفتحی؛ رضا رسولی؛ مجید ضماهنی؛ مهرداد استیری
چکیده این مطالعه با توجه به استراتژی بهبود عملکردی خود در صدد شناسایی ابعاد مؤثر بر طراحی مدل مدیریت استراتژیک منابع انسانی با رویکرد سیستم های کاری با عملکرد بالا، برای شرکتهای دانش بنیان است. درهمین راستا در این تحقیق توسعه ای- کاربردی، مفاهیم مؤثر ابتدا با بررسی گسترده ی ادبیات نظری موضوع HPWS)) و احصاء شاخصهای مطرح شده در تحقیقات پیشین،307 بُعد شناسایی و بعد از حذف موارد تکراری و ادغام موارد مشابه، 33 بُعد استخراج گردید. سپس با استفاده از تکنیک دلفی در بین اعضای پانلهای نخبگان دانشگاهی و خبرگان شرکتهای دانش بنیان به اجماع گذاشته شد و با حذف4 بُعد و اضافه شدن 3 بُعد جدید در جهت انطباق با خصوصیات شرکتهای دانش بنیان، سرانجام 32 بُعد اصلی به عنوان ابعاد نهایی مدل مفهومی مدیریت استراتژیک منابع انسانی با رویکرد HPWS شرکتهای دانش بنیان، به اجماع اعضای پانلها رسید. یافته های تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه اعضای پانلهای دلفی از ابعاد سیستمهای کاری باعملکرد بالابعد"مدیریت حمایتی" بیشترین تأثیر را بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد شرکتهای دانش بنیان دارند.
معرفی مدلی برای ارزشیابی فرصت های کارآفرینی با رویکرد فازی
صفحه 75-97
سیده الهه عادل رستخیز؛ علی مبینی دهکردی؛ جهانگیر یداللهی فارسی
چکیده ارزشیابی فرصت های کارآفرینی از مصادیق مهم تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان است. این ارزشیابی ها اغلب در محیطی پیچیده، پویا و تحت عدم اطمینان حقیقی صورت می گیرند. در عدم اطمینان حقیقی بر خلاف ریسک و ابهام، نه تنها نتایج ممکن و احتمال وقوع هر یک از نتایج از پیش شناخته شده نیست بلکه برآورد احتمالات و کسب شناخت براحتی امکان پذیر نمی باشد. در این شرایط ارزشیابی کارآفرینان از فرصت ها بر اساس اطلاعات حداقلی و نادقیق بوده و با متغیر های کلامی بیان می شود که مرز روشنی ندارند و فازی هستند. از این رو، هدف از این پژوهش ارائه مدلی برای ارزشیابی فرصت های کارآفرینی در شرایط عدم اطمینان با رویکرد فازی است. برای این منظور، محققان ارزشیابی فرصت را در قالب یک مسأله تصمیم گیری چند معیاره-چند خبره طرح نموده و با استفاده از روش غربال گری فازی به بررسی آن پرداخته اند. پژوهش متشکل از دو بخش است: بخش اول از طریق مرور سیستماتیک ادبیات به توصیف راهکارهای رایج کارآفرینان برای ارزشیابی فرصت در شرایط عدم اطمینان می پردازد و بخش دوم، به ارائه راهکار و مدلی برای ارزشیابی فرصت ها در شرایط مذکور متمرکز شده است. جهت آزمون مدل پیشنهادی، دوازده فرصت کارآفرینی در یک شرکت متوسط توسط پانزده خبره مورد ارزشیابی قرار گرفت که در نتیجه آن دو فرصت (O6, O11) در میان سایر فرصت ها از ارزشیابی بالاتری برخوردار شده و کاندیدای مناسبی برای پیگیری می باشند.
توسعۀ مرحله راهبردپردازی در فرایند آینده نگاری راهبردی، مبتنی بر آراء متخصّصان دانشگاهی و خبرگان صنایع فعال در بورس اوراق بهادار تهران
صفحه 99-122
مسلم شیروانی ناغانی؛ روح الله بیات؛ صفر فضلی؛ علی اصغر پور عزت؛ طاهر روشندل
چکیده تغییرات سریع و گستردۀ محیطی، نظامهای سنّتی راهبردپردازی را با چالش مواجه ساخته و آینده نگاری راهبردی به دلیل انعطاف پذیری در برابر بدیلهای متغیّر آینده، با استقبال روز افزونی از طرف سازمانها روبرو شده است. این پژوهش در پی توسعه مرحله راهبردپردازی در فرایند آینده نگاری راهبردی برای سازمانها است و از لحاظ هدف، تحقیقی توسعه ای به شمار میآید. روش کلی تحقیق از نوع کیفی میباشد. ابتدا مبتنی بر تحلیل و تفسیر ادبیات و پیشینه پژوهش، 19 مورد الزامات و گامهای توسعه گزینه های راهبردیِ مستخرج از فرایند آینده نگاری راهبردی ارایه شدند. سپس به کمک تکنیک دلفی، فهرست موارد ارایه شده مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. بر پایه رأی همگرای خبرگان در مرحله دوم دلفی، مقبولیت علمی و کاربردی همه موارد و برازش کلی آنها مورد تایید واقع شد. در پایان بر اساس الزامات و گامهای ارایه شده، به مدیران پیشنهاد شد که 26 گونه گزینه راهبردی یکپارچه ارایه شده در این تحقیق را در فرایند خلق راهبرد برای سازمانهای خود ملحوظ نمایند. نوآوری این تحقیق، ارایه شیوهای برای خلق گزینه های راهبردی در فرایند آیندهنگاری راهبردی است، که علاوه بر حفظ ماهیت مبتنی بر "مزیت رقابتی" راهبرد، با رویکردی یکپارچه در بُعد زمان و مکان، تمام فرصتها، تهدیدها، ضعفها و قوتها را با دو رویکرد "پیش فعالانه و فرافعالانه" لحاظ مینماید و گزینه های راهبردی را بصورت یکپارچه در سه افق کوتاه، میان و بلند مدت در کنار یکدیگر ترسیم میکند.
عوامل موثر در مدیریت عملکرد چندسطحی بر مبنای کارت امتیازی متوازن مورد مطالعه: موسسه آموزش عالی علمی کاربردی صنعت آب و برق
صفحه 123-142
مرتضی خان محمدی اطاقسرا؛ حامد دهقانان؛ وحید ناصحی فر؛ جهانیار بامدادصوفی
چکیده سنجش و اندازه گیری برای هر سازمانی یک امر حیاتی است. نظام مدیریت و ارزیابی عملکرد به عنوان یکی از فرایندهای مدیریتی نقش برجستهای در کمک به تحقق اهداف و ماموریتهای سازمان دارد. هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر در مدیریت عملکرد چندسطحی موسسه آموزش عالی علمی کاربردی صنعت آب و برق براساس کارت امتیازی متوازن میباشد. تحقیق حاضر از حیث هدف، کاربردی است. روش تحقیق، آمیخته اکتشافی میباشد. جامعه آماری تحقیق، خبرگان موسسه آموزش عالی علمی کاربردی صنعت آب و برق هستند که حداقل 5 سال سابقه مدیریت آموزش بوده و دارای مدرک کارشناسی ارشد به بالا می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی به مصاحبه با خبرگان جامعه آماری پرداخته شد که پس از انجام 15 مصاحبه با خبرگان نسبت به موضوع اشباع نظری حاصل گردید. نتایج حاصل از مصاحبه با روش کدگذاری سه مرحله ای مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب 4 بعد کارت امتیازی متوازن، عوامل موثر بر مدیریت عملکرد در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی شناسایی و ارائه شده است.
ارائه مدلی مفهومی از اقدامات مشترک کلیدی شرکا در فاز عملیاتی مشارکت راهبردی
صفحه 143-169
امید محبی منش؛ رضا حسنوی؛ غلامرضا توکلی؛ ابوالفضل باقری
چکیده هدف اصلی این مطالعه ارائه یک مدل مفهومی یکپارچه و معتبر برای سنجش و ارزیابی اقدامات کلیدی و مشترک دو شرکت همکار برای موفقیت در فاز عملیاتی یک مشارکت راهبردی میباشد که در طراحی آن تلاش گردیده است حتی الامکان دیدگاههای نظری مختلف موجود در ادبیات موضوع در نظر گرفته شوند. در این تحقیق مدل اندزهگیری پیشنهادی و فرضیههای مرتبط با آن با استفاده از پرسشنامه در همکاریهای راهبردی میان صنایع دفاعی هوایی و تامینکنندگان راهبردی آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد دو شرکت همکار برای موفقیت در فاز عملیاتی یک رابطه مشارکتی میبایستی حول پنج اقدام کلیدی و مشترک همکاری گسترده و تنگاتنگی داشته باشند که عبارتند از: «برنامهریزی مشارکتی»، «یکپارچه سازی فرایندهای عملیاتی»، «بهاشتراکگذاری موثر اطلاعات»، «توسعه مشترک منابع مشارکت» و «توسعه مشترک شایستگیهای مشارکت». به طور کلی مدل ارائه شده در این پژوهش میتواند چارچوب جامعی را برای اقدامات مشترک شرکتهای همکار در فاز عملیاتی یک مشارکت در حوزههای مختلف مشخص نماید و به عنوان ابزاری مناسب در اختیار مدیران سازمانها در بررسی وضعیت موجود اقدامات صورت گرفته در این مرحله از مشارکت قرار گیرد.
طراحی مدل بهینهسازی چندهدفه سبد تولید برق پاک ایران
صفحه 171-191
اشکان نیوشا؛ عادل آذر؛ هاشم معزز؛ کیومرث حیدری
چکیده چشمانداز پایان سوختهای فسیلی، گرمایش آب و هوایی و تغییرات اقلیمی ناشی از آن و سیاستهای تنوعبخشی به منابع تأمین انرژی از علتهای استقبال بسیاری از کشورها از انرژیهای تجدیدپذیر هستند. در همین راستا کشورهای تولیدکننده نفت و گاز برنامهریزیهایی را برای افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد تولید برق خود کردهاند. تنوع انرژیهای اولیه تجدیدپذیر، وجود فناوریهای مختلف تبدیل آنها به برق و ویژگیهای مختلف هر یک و همچنین انتظارات فنی، مالی و زیستمحیطی گوناگون، تصمیمگیری درباره اینکه برق پاک مورد نظر از چه منابعی تولید شود را پیچیده میکند. این پژوهش به دنبال ارائه و حل یک مدل برنامهریزی آرمانی برای به دست آوردن سهم به نسبت بهینه توان (ظرفیت نصبی) هر یک از انرژیهای تجدیدپذیر خورشیدی (فتوولتاییک)، بادی، برقآبی کوچک، زمینگرمایی و زیستتوده در تولید برق پاک ایران است به گونهای که هزینهها، اشتغالزایی، دانش فنی، بازده فنی و پیامدهای اجتماعی آن بهینه باشد. مدل در چهارچوب برنامه ششم توسعه ایران و بودجههای مصوب مجلس شورای اسلامی حل شده است.