دوره و شماره: دوره 24، شماره 1، فروردین 1399 

رهبری تحول‌گرا و توسعه قابلیت‌های بازاریابی: تبیین نقش میانجی سرمایۀ فکری (مورد مطالعه: کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی کشور)

صفحه 1-31

ایمان حکیمی

چکیده توسعه قابلیت های بازاریابی بدون توجه به سرمایه های فکری امری ناشدنی است. از طرفی، محیط پویای اقتصادی مستلزم توجه سازمان ها به اهمیت توسعه رهبری تحول گراست؛ زیرا این رهبران نقش فوق العاده ای در فرآیند ایجاد سرمایۀ انسانی و سایر ابعاد سرمایۀ فکری و به تبع آن، بهبود عملکرد سازمانی دارند. این مقاله به بررسی این نکته می پردازد که چگونه ادراکات کارکنان از سبک تحول گرای رهبری بطور مثبتی مزایای سرمایۀ انسانی و به تبع آن سایر اجزای سرمایۀ فکری و در نهایت قابلیت های بازاریابی کسب و کارهای تجاری را تحت تأثیر قرار می دهد. برای این منظور، 368 نفر از مدیران میانی و ارشد کسب وکارهای کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی واقع در شهرک های صنعتی سراسر کشور با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد سبک رهبری تحول گرا، پتانسیل قوی و قابل ملاحظه ای در راستای تأثیر بر درک مزایای سرمایۀ انسانی در بین کارکنان دارد، و مهم تر اینکه، سرمایۀ انسانی با تأثیر یر سایر اجزای سرمایۀ فکری نقش میانجی را در ارتباط بین رهبری تحول گرا و سایر مؤلفه های سرمایۀ فکری ایفا می نماید. در نهایت، شواهد حاکی از تأثیر مستقیم و معنادار سرمایه های اطلاعاتی، ساختاری و رابطه ای بر قابلیت های بازاریابی کسب وکارهای کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی کشور است.  

تأثیر تلاش‌های بازاریابی در رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه مشتری در برندهای لوکس(مورد مطالعه: برند درسا)

صفحه 33-57

زهره دهدشتی شاهرخ؛ مریم نائلی

چکیده توسعه جهانی رسانه‌های اجتماعی در کنار مقبولیت کالاهای لوکس نزد مشتریان ایرانی بر  فعالیت‌های بازاریابی برندهای لوکس و ارزش ویژه مشتریان آن‌ها تأثیر قابل توجهی داشته است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تلاش‌های بازاریابی در رسانه‌های اجتماعی بر ارزش ویژه مشتری در برندهای لوکس می‌باشد. این پژوهش در زمره پژوهش‌های توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری تحقیق ، مشتریان برند درسا با  حجم نمونه 384 نفر بوده‌اند. برای آزمون فرضیات پژوهش، روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار AMOS  مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که تلاش‌های بازاریابی رسانه اجتماعی بر ارزش‌های ویژه برآوردی، رابطه، برند و نگرش تأثیر مثبت دارد. همچنین ارزش ویژه رابطه و برند بر ارزش ویژه مشتری تأثیر مثبت می‌گذارند و قصدخرید مستقیما توسط ارزش ویژه برآوردی و رابطه به طور مثبت متأثر می‌شود. در نهایت قصد خرید و تجربه برند بر ارزش ویژه مشتری تأثیر مثبت دارند.  

ارائه مدلی برای آینده‌پژوهی زنجیره‌تأمین صنعت نفت با رویکرد نرم

صفحه 59-79

اسماعیل احمدی؛ محمد حسن ملکی؛ رسول ثانوی فرد؛ محمد رضا فتحی

چکیده زنجیره‌تأمین کارآمد نقش مهمی در تولید و توزیع محصولات و فراورده‌های نفتی و پتروشیمی در کشور دارد. تحقیق حاضر به دنبال شناسایی پیشران‌های کلیدی و سناریوهای آینده زنجیره‌تأمین صنعت نفت است. پژوهش حاضر از منظر جهت‌گیری، کاربردی و از بعد روش‌شناسی چندگانه است. بدین منظور ابتدا با استفاده از مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان، پیشران‌های کلیدی مؤثر روی آینده زنجیره‌تأمین صنعت نفت تعیین شدند و سپس با بکارگیری آزمون دوجمله‌ای این عوامل غربال گردید. با بکارگیری تکنیک عدم‌قطعیت بحرانی و در نظر گرفتن سه شاخص تخصص، شدت اهمیت و اجماع از میان 10 عامل غربال شده شش عامل کلیدی برای سناریونگاری انتخاب شدند. برای غربال نهایی عوامل منتخب تکنیک عدم‌قطعیت بحرانی از تکنیک دیمتل استفاده شد. در نهایت با توجه به درجه تأثیرگذاری عوامل کلیدی، دو عامل تحریم‌های خارجی و سیاست‌های کلان اقتصادی در رابطه با مقاوم‌سازی برای نگاشت سناریوها انتخاب شدند. با توجه به این دو پیشران چهار سناریوی زنجیره‌تأمین بسته، زنجیره‌تأمین شکننده، زنجیره‌تأمین مقاوم و زنجیره‌تأمین پویا توسعه داده شدند. برای نگاشت سناریوهای باورپذیر تحقیق از ابزار CATOWE روش‌شناسی سیستم‌های نرم استفاده شد.  

مدل توسعه محصولات مالی جدید در بازار سرمایه ایران

صفحه 81-105

علی دیواندری؛ محمد رحیم اسفیدانی؛ محمد اسماعیل فدایی نژاد؛ حسین جلیلیان

چکیده ​تحقیقات توسعه محصولات مالی جدید در بازارهای سرمایه کشورهای اسلامی و ایران غالباً بر طراحی فنی و شرعی محصولات متمرکز بوده و از رویکرد بازاریابی به توسعه محصول جدید غفلت ورزیده ­اند. هدف این تحقیق، کشف مقوله­ های مهم و تعیین روابط میان آنها جهت ارائه مدل توسعه محصولات مالی جدید در بازار سرمایه ایران با رویکرد بازاریابی است. در این پژوهش کیفی، برای طراحی مدل تحقیق از استراتژی نظریه داده ­بنیاد استفاده شد. برای شناسایی خبرگان دانشگاهی- اجرایی موضوع در بازار سرمایه از نمونه­ گیری نظری و گلوله برفی استفاده شد و پس از انجام 14 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد. داده­ ها در نرم­افزار word پیاده­سازی و با استفاده از نرم­افزار maxqda تحلیل شد. داده ­های تحقیق (712 نکته توصیفی) در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شد. یافته ­ها نشان می­دهد که مدل نهایی از 6 مقوله اصلی، 20 زیرمقوله و 129 مفهوم اصلی تشکیل شده است. بیشترین فراوانی مفاهیم به ترتیب مربوط به شرایط مداخله­ گر (69 کد)، شرایط علّی (15 کد)، راهبردها ( 13 کد)، شرایط زمینه­ ای (12 کد)، پدیده محوری و پیامدها (هر کدام 10 کد) بود. "مراحل" توسعه محصول مالی جدید به عنوان پدیدۀ محوری تشخیص داده شد. یافته­های تحقیق نشان می­دهد که مدیران و سیاستگذاران بازار سرمایه برای توسعه موفقیت ­آمیز محصولات و ابزارهای مالی جدید باید به همه مقوله­های شرایط علّی، زمینه­ای، مداخله ­گر، راهبردها و پیامدها توجه کنند و با رویکرد بازارگرا و چندگانه، مراحل شناسایی شده برای توسعه محصول مالی جدید را طی نمایند.   

ارائه چارچوب همپایی فناورانه مبتنی بر نظریه داده بنیاد و فراترکیب

صفحه 107-129

فاطمه ثقفی؛ علی محقر؛ نسرین دسترنج ممقانی؛ منیره کاشیها

چکیده همپایی فرایندی است که طی آن کشورهایی که از مرز فناوری عقب هستند، شکاف فناورانه خود را با کشورهای پیشرفته جبران کرده و می توانند در سهم بازار هم با آن کشورها رقابت کنند. در فرایند همپایی، کشورهای مختلف مسیرهای متفاوتی را طی کردند که برخی منجر به موفقیت و برخی منجر به شکست شده است لذا وجود یک استراتژی و چارچوب مناسب و داشتن سطح مناسبی از قابلیت های فناورانه و ظرفیت جذب، ضروری است. با توجه به وجود ادبیات گسترده و نبود چارچوبی برای همپایی، هدف این پژوهش استخراج چارچوبی مبتنی بر مرور نظام مند مقالات و تحلیل آنها مبتنی بر روش فراترکیب و نظریه داده بنیاد است.  این چارچوب از مطالعه و تحلیل 90 مقاله چاپ شده تا سال 2018 در حوزه مدیریت و کسب و کار در مجلات Q1 و Q2 اسکوپوس یا JCR، استخراج شد تا در نهایت، چارچوبی برای همپایی فناورانه ارائه شود. این چارچوب بر اساس فرایند داده بنیاد و با ترکیب پژوهش‌های پیشین مدلی پارادیمی ارائه داده است. در نهایت نیز سه رویکرد کلی برای همپایی شامل رویکرد استقلال، همیاری و مشارکت معرفی شد و هر یک از 6 مقوله مدل پاردایمی برای این سه رویکرد توضیح داده شد. نتایج این تحقیق علاوه بر مدل پارادایمی،‌ خلاء های ادبیات را نیز مشخص کرده است.

ارائه مدل شایستگی مدیران بازاریابی بین‌المللی

صفحه 131-152

عسل بسیجی؛ محمد علی بابایی زکلیکی؛ معصومه حسین‌زاده شهری؛ آمنه خدیور

چکیده امروزه پرورش مدیران شایسته، به یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم در عرصه مدیریت تبدیل شده‌است و به ‌زعم بسیاری از خبرگان دانشگاهی و صنعتی، می‌تواند یکی از رهیافت‌های اصلی موفقیت سازمان‌ها و فراتر از آن صنایع مختلف یک کشور در بسترهای ملّی و فراملّی باشد. این پژوهش با بهره‌گیری از رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد، به‌دنبال شناسایی شایستگی‌های مدیران بازاریابی بین‌الملل در ایران است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه‌گیری نظری، با ۱۰ نفر از مدیران موفق در حوزه تجارت بین‌الملل مصاحبه انجام شد. در گام بعدی، 99 گزاره مفهومی اولیه از کدگذاری باز، 18 گزاره مقوله‌ای از کدگذاری محوری و 6 مقوله اصلی از کدگذاری انتخابی به‌دست‌آمد. بر اساس تجزیه‌وتحلیل‌های صورت گرفته، پدیده اصلی این پژوهش را "شایستگی‌های مدیران بازاریابی بین‌الملل" تشکیل می‌دهد که متأثر از شرایط علّی (هوش ریاضی، هوش فرهنگی و ویژگی‌های فردی)، عوامل زمینه‌ای (عملکرد رایزن‌های ایرانی و عملکرد اتاق‌های بازرگانی) و عوامل مداخله‌گر (شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) است و از طریق راهبردهایی نظیر تجربه کار و زندگی در کشور مقصد، انجام تحقیقات گسترده و نظام‌مند پیرامون بازار، مشتریان و مصرف‌کنندگان و تشکیل شبکه روابط گسترده، می‌تواند پیامدهایی از جمله ارتقاء جایگاه برند ملّی، افزایش آگاهی از برند ایرانی و افزایش ارزش برند ملّی را به همراه داشته‌باشد.

بررسی نقش عدم امنیت شغلی بر خستگی کارکنان با توجه به نقش میانجی نقض قرارداد روانشناختی

صفحه 153-176

سید محمد میرمحمدی؛ محمد رحیمیان؛ عاطفه سدیری جوادی

چکیده هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش عدم امنیت شغلی بر خستگی کارکنان با توجه به نقش میانجی نقض قرارداد روانشناختی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را 348 نفر از مدیران و کارکنان شرکت بیمه ملت در شهر تهران تشکیل می دهند که از این تعداد 183 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند.  داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه های استاندارد ، به روش تصادفی ساده جمع آوری  و با روش مدل معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای  spss22  وsmartpls3  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی  سوال های تحقیق با استفاده از روایی همگرا و واگرا و پایایی سوالات به وسیله بارهای عاملی، آلفای کروباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که نقض قرارداد روانشناختی به عنوان متغیر میانجی تأثیر معناداری بین متغیرهای عدم امنیت شغلی و  خستگی کارکنان ایفا می کند. همچنین نقض قرارداد روانشناختی به عنوان متغیر میانجی، نقش نسبی  در تأثیر عدم امنیت شغلی بر  خستگی کارکنان دارد.