استفاده از روششناسی سیستمهای نرم برای ساختاردهی به مسئله مراقبت در برابر مواجهات شغلی سرطانزا؛ مورد مطالعه: صنایع نفت
دوره 19، شماره 3، مهر 1394، صفحه 167-190
علی رجب زاده قطری؛ عادل آذر؛ بهروز زارعی؛ رامین سپهریراد
چکیده صنعت نفت ایران از نقطه نظر مزایای شغلی همواره جزء بهترین سازمان ها در ایران بوده است، اما مواجهات شغلی (قرار گفتن در معرض آلایندهها) که زمینهساز بیماریهای مزمن مثل سرطان است، در محیط کاری کارکنان عملیاتی این صنعت زیاد است. وزارت نفت ایران دارای سازمانی با عنوان بهداشت و درمان بوده که کارکنان رسمی صنعت را تحت پوشش کامل بیمه خدمات درمانی قرار داده است. این سازمان در کنار واحدهای HSE نقش تعیینکنندهای در سلامت و ایمنی شغلی کارکنان ایفا میکنند، اما هیچ ساختار و سیستم اطلاعاتی منحصر به فردی برای پیشگیری و مراقبت از سرطان شغلی وجود ندارد. از طرفی اهمیت بیماری سرطان، بار منفی روانی آن و هزینههای بالایی که برای درمان مبتلایان صرف می شود، از نظر وزارت نفت بسیار مهم تلقی میشود. هدف از این مطالعه بررسی ساختار و شناخت چارچوب سیستمی برای مراقبت در برابر سرطان شغلی در کارکنان صنعت نفت ایران میباشد. به دلیل وجود پیچیدگیهای پویای مسئله (ماهیت چند عاملی سرطان، تأثیر همزمان عوامل و تأخیر زمان مواجهه تا بروز بیماری) و نیز پیچیدگیهای رفتاری آن (وجود ذینفعان و نقشآفرینان متعدد) برای مطالعه وضع موجود از روششناسی سیستمهای نرم استفاده شده است. در این راستا تصویر غنی وضع موجود، تحلیل کاتوو (CATWOE) و تعریف ریشهای با توافق و تأیید مالک مسئله و از راه برگزاری جلسههای متعدد با ذینفعان آن- گاهی اوقات با دیدگاهها و منافع متعارض-حاصل شده است که نشان میدهد سیستم مراقبت با لحاظ کردن شرایط دنیای واقعی چگونه باید باشد. نتایج نشان میدهد که برای بهبود وضعیت مسئله باید در سیستمهای اطلاعاتی نقشآفرینان (بهداشت حرفهای و سلامت کار از یکسو و بیمارستانها و سازمان بازنشستگی از سوی دیگر) تغییراتی با تأکید بر شناسایی و تحلیل عوامل سرطانزا و جمعآوری اطلاعات بیماران مبتلا اعمال کرد.
ارائه چارچوب معماری زنجیره تأمین محصولات بر پایه زیرساخت ICT روستایی
دوره 12، شماره 4، دی 1387، صفحه 177-197
بهروز زارعی؛ احسان مرآتی
چکیده امروزه توسعه قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) موجب گسترش کاربردهای آن در حوزههای گوناگون شده است. از طرفی این امر باعث شده است تا به ICT نه تنها بهعنوان یک ابزار تسهیلکننده بلکه بهعنوان یک توانمندساز در راستای دستیابی به اهداف، نگاه شود. حوزه روستایی از جمله حوزههایی است که طی سالهای اخیر برای توسعه زیرساختهای ICT در کشور مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور تلاش شده است تا در قالب طرح ICT روستایی، توانمندسازهای این زیرساخت در راستای دستیابی به اهدافی همچون توانمندسازی روستایی، کاهش فقر، افزایش رفاه و کاهش مشکلات حوزه روستایی مورد استفاده قرار گیرد. با اینکه این طرح در بعد سختافزاری و شبکهای از پیشرفت خوبی برخوردار بوده، اما با این حال متدلوژی جامع و برنامه منسجمی برای توسعه برنامههای کاربردی متناسب بر روی این زیرساخت وجود ندارد. از این رو در پژوهش حاضر با تکیه بر مباحث معماری سازمانی- که دیدگاهی مناسب برای تأمین نیاز فوق را فراهم میآورد- چارچوب معماری خاصی بر پایه زیرساخت ICT روستایی ارائه شده است. از طرفی به دلیل اهمیت زنجیره تأمین محصولات کشاورزی در حوزه روستایی و اتکای معیشتی روستائیان به این فرایند هستهای، چارچوب معماری مربوطه با تأکید بر این فرایند توسعهیافته است. این پژوهش براساس روش تحقیق تئوری مفهومسازی بنیادی به انجام رسیده و چارچوبی سه لایه را برای معماری زنجیره تأمین محصولات ارائه کرده است. در انتها نیز چارچوب معماری بهدست آمده با چارچوبهای معماری مطرح، مقایسه شده است.
تجزیه و تحلیل کارایی یک سیستم تولیدی به کمک مدل شبیه سازی
دوره 10، شماره 4، اسفند 1385، صفحه 211-230
منصور مؤمنی؛ بهروز زارعی؛ مجید اسماعیلیان
چکیده هدف از این تحقیـق نشان دادن توانمندی روش شبیهسازی کامپیوتری در ارتقای بهرهوری و متوازنسازی سیستم تولیدی است. این تحقیق سعی دارد تا نخست با تبیین مدلهای شبیهسازی و ابعاد کاربردی آن نگاه خاص خود را بر موضوع بهرهوری انداخته و توانمندی این روش را در عرصه بهبود بهرهوری نشان دهد. در این راه پارهای از مطالعات به عمل آمده - که بر مدار بهرهوری صورت گرفته- ارائه شده است که با تبیین آنها به دنبال تشریح و اثبات توانمندی خاص شبیهسازی کامپیوتری در حیطه بهبود و ارتقای بهرهوری می باشد. مطالعه موردی با شناسایی سیستم مطالعه شده و طراحی مدل سیستم موجود ( مدل AS-IS ) و تحلیل و بررسی نتایج حاصل از آزمایشهای مدل مذکور آغاز شد. در مرحله بعدی با مشخص کردن ضریب بهره برداریِ نیروی انسانی وسایل، تجهیزات و شناسایی نقاط گلوگاهی سیستم - که موجب کاهش کارایی و عملکرد آن می شود - اقدام به طراحی راهکارهای بهبود دهنده پیشنهادی(مدلTO-BE) شد. در نهایت با انجام آزمایشهای شبیهسازی و مقایسه و تحلیل نتایج خروجیهای به دست آمده از مدل AS-IS و مدلهای TO-BE مشخص شد که یکی از سناریوهای پیشنهادی از میان راهکارهای بهبود دهنده، مناسبترین عملکرد را داشته است .