یعقوب ممبینی؛ محمد دوستار؛ مهشید گودرزی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1396، ، صفحه 113-135
چکیده
نقش مؤثر هوش سیاسی مدیران و رهبران در تغییر و تحولات بنیادی سازمان انکارناپذیر است. هوش سیاسی هوشی است که رهبران میتوانند با استفاده از آن اعمال نفوذ برای تغییرات مناسب در سازمان را ایجاد کنند. هوش سیاسی یکی از مهارتهای اجتماعی است که یک رهبر تحولآفرین باید آن را به درستی شناخته و در تغییرات سازمانی برای اثربخشی بیشتر استفاده ...
بیشتر
نقش مؤثر هوش سیاسی مدیران و رهبران در تغییر و تحولات بنیادی سازمان انکارناپذیر است. هوش سیاسی هوشی است که رهبران میتوانند با استفاده از آن اعمال نفوذ برای تغییرات مناسب در سازمان را ایجاد کنند. هوش سیاسی یکی از مهارتهای اجتماعی است که یک رهبر تحولآفرین باید آن را به درستی شناخته و در تغییرات سازمانی برای اثربخشی بیشتر استفاده کند. فرهنگ هر سازمان نقش مهمی در پذیرش تغییر از سوی کارکنان و آمادگی کارکنان برای تغییر دارد. رهبران از طریق یک فرآیند نفوذ اجتماعی فرهنگ سازی کرده و با اثرگذاری بر کارکنان، آنان را به سمت تحقق اهداف متعالی سازمان هدایت میکنند. در این مقاله تأثیر هوش سیاسی بر تغییر سازمانی در سازمانهای دولتی استان گیلان بررسی شده و همچنین نقش تعدیلگر فرهنگ سازمانی در رابطه بین هوش سیاسی و تغییر سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای پژوهش از سازمانهای دولتی استان گیلان گردآوری شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است که اطلاعات با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده و برای تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هوش سیاسی بر تغییر سازمانی تأثیرگذار است و فرهنگ سازمانی رابطه بین هوش سیاسی و تغییر سازمانی را تعدیل میکند.
هاشم سوداگر؛ علی اصغر پورعزت
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 35-56
چکیده
مفهوم مدیریت استراتژیک پس از شکل گیری در بخش دولتی، به سرعت به بخش خصوصی انتقال یافته و تحولات شگرفی در رقابت میان کسب وکارهای خصوصی آفریده است. حال به نظر می رسد که اگر این ابزار قدرتمند دوباره به زادگاه خود (بخش دولتی) بازگردد، می تواند منشأ حل بسیاری از مسائل حوزه عمومی گردد. بدیهی است که به کارگیری مدیریت استراتژیک در سازمان های ...
بیشتر
مفهوم مدیریت استراتژیک پس از شکل گیری در بخش دولتی، به سرعت به بخش خصوصی انتقال یافته و تحولات شگرفی در رقابت میان کسب وکارهای خصوصی آفریده است. حال به نظر می رسد که اگر این ابزار قدرتمند دوباره به زادگاه خود (بخش دولتی) بازگردد، می تواند منشأ حل بسیاری از مسائل حوزه عمومی گردد. بدیهی است که به کارگیری مدیریت استراتژیک در سازمان های دولتی ایران، نیازمند ارائه مدلی بومی است. از این رو، به نظر می رسد که گام مقدماتی برای طراحی مدل بومی مدیریت استراتژیک برای این سازمان ها، شناسایی فراگردهای فعلی شکل گیری استراتژی در آنها باشد. به طوری که بتوان مراتب انطباق ادبیات نظری استراتژی به شرایط فعلی این سازمان ها را بررسی کرد تا در مرحله بعد، مدلی طراحی گردد که با وضع موجود سازمان های ایرانی سازگار بوده و قابل پیاده سازی باشد. بدین ترتیب نوشتار حاضر در پی تبیین فراگرد شکل گیری استراتژی در سازمان های دولتی فعال در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.
مهدی ابراهیمینژاد؛ مهناز اکبری
دوره 13، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 1-33
چکیده
رعایت ارزشها و اشاعه آنها در محیط کار از عوامل مؤثر بر مسؤولیت اجتماعی و موفقیت سازمانها است. موضوع مهم این است که تا چه میزان سازمانهای دارای ضوابط اخلاقی، آنها را نهادینه کرده و مدیران و کارکنان به آن ارزشها متعهد و پایبند میباشند. با اهمیتدادن و عمل به ارزشها زمینه برای ظهور هدایت فطری فرد و اجتماع و ارضای تمایلات ...
بیشتر
رعایت ارزشها و اشاعه آنها در محیط کار از عوامل مؤثر بر مسؤولیت اجتماعی و موفقیت سازمانها است. موضوع مهم این است که تا چه میزان سازمانهای دارای ضوابط اخلاقی، آنها را نهادینه کرده و مدیران و کارکنان به آن ارزشها متعهد و پایبند میباشند. با اهمیتدادن و عمل به ارزشها زمینه برای ظهور هدایت فطری فرد و اجتماع و ارضای تمایلات از راه صحیح حاصل میشود. بر این اساس، امروزه برای مدیران انجام وظایفی چون پاسخگویی به نیازهای جامعه و خواست شهروندان و مشتریان داخلی و خارجی سازمانها و ذینفعان، از زمره وظایف با اهمیت محسوب میشود. پایبندی و عمل به مسؤولیتهای اجتماعی نیز نیازمند تمرین است. در این تمرین باید که دل را پرداخت و با ویژگیهای انسانی در هم آمیخت. این پژوهش در سازمانهای دولتی شهرستان رفسنجان انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین ارزشهای نظری، زیباییشناسی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی- مذهبی مدیران و ایفای نقش مسؤولیت اجتماعی آنها، رابطه معناداری وجود دارد. در این پژوهش بین ارزش اقتصادی مدیران و ایفای نقش مسؤولیت اجتماعی آنها رابطه معناداری به دست نیامد.