علیرضا داداشی؛ علی حمیدی زاده؛ رسول ثانوی فرد
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1401، ، صفحه 116-142
چکیده
امروزه با گسترش فناوری در کسب وکارها، مشتریان نیز نسبت به تغییر رفتارهای خود اقدام نموده اند. فناوری به مشتریان اجازه داده پیش از ورود به بازار، به حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به محصول و بازار دستیابی داشته باشند. بنابراین دیگر تمایل چندانی به قرارگرفتن در معرض تبلیغات سنتی گسترده ندارند. از این روکسب وکارها باید نسبت به استفاده از ...
بیشتر
امروزه با گسترش فناوری در کسب وکارها، مشتریان نیز نسبت به تغییر رفتارهای خود اقدام نموده اند. فناوری به مشتریان اجازه داده پیش از ورود به بازار، به حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به محصول و بازار دستیابی داشته باشند. بنابراین دیگر تمایل چندانی به قرارگرفتن در معرض تبلیغات سنتی گسترده ندارند. از این روکسب وکارها باید نسبت به استفاده از شیوه های نوین تبلیغات و اطلاع رسانی درباره محصولات و خدمات خود اقدام نمایند. پژوهش حاضر با هدف ارائهی مدل افزایش سهم از بازار هدف در صنعت بانکداری با تمرکز بر بازاریابی محتوایی انجام شده است. پژوهشگر ابتدا به جمع آوری دادهها و اطلاعات پرداخته و کدهای شناسایی شده را در قالب مفاهیم و مقولات جدید دستهبندی نموده که مبنایی برای طراحی سوالات و پروتکل مصاحبه بوده است. مقولات نهایی عبارتند از: طرح ریزی محتوا، تولید محتوا، توزیع محتوا، سهم کیفی بازار، سهم کمی بازار و ارزش گذاری. مجموعا تا دستیابی به اشباع نظری، 13 مصاحبه با خبرگان 7 بانک انجام گرفته است. مدل نهایی بر اساس 81 کد مرتبط با 23 مفهوم مرتبط با موضوع پژوهش طراحی وارائه گردیده است. در نتیجه، مدلی طراحی گردید که با افزایش سهم کیفی از بازار هدف بانکداری مشتمل بر مولفه های «ارتقاء برند»، «بهبود اعتماد بین بانک و مشتریان» و «ایجاد توجه آگاهانه»، موجب ارتقاء سهم کمی بازارهدف در حوزههای سپردهگذاران، سرمایهگذاران و تسهیلاتگیرندگان خواهد شد.
رضا پاینده؛ میثم شهبازی؛ منوچهر منطقی؛ تورج کریمی
دوره 23، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 130-172
چکیده
صنعت بانکداری جهانی، متأثر از فناوریهای جدید و تغییر در رفتار مشتریان، ناگزیر از تحولات اساسی در طول تاریخ خود شده است. همزمان که بانکها مشغول تحولات و چالش نوآوری در فرایندهای خود هستند، شرکتهای فینتک با بهرهمندی از قابلیتهای دیجیتال، خدمات نوآورانه و مشتریمدارانه عرضه میکنند. در دنیای کسبوکار، همکاری میان این ...
بیشتر
صنعت بانکداری جهانی، متأثر از فناوریهای جدید و تغییر در رفتار مشتریان، ناگزیر از تحولات اساسی در طول تاریخ خود شده است. همزمان که بانکها مشغول تحولات و چالش نوآوری در فرایندهای خود هستند، شرکتهای فینتک با بهرهمندی از قابلیتهای دیجیتال، خدمات نوآورانه و مشتریمدارانه عرضه میکنند. در دنیای کسبوکار، همکاری میان این دو نهاد، به شکلهای گوناگونی انجام شده است. این موضوع، توجهات جامعه دانشگاهی را نیز به خود جلب کرده و مقالات و کتبی در این زمینه نگارش شده است. هدف مقاله حاضر، مرور این مقالات علمی و سؤال اصلی مقاله از این قرار است: ادبیات علمی چه دستاوردهایی در زمینه همکاری بانک و فینتک داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال از روش مرور نظاممند بر ادبیات (منطبق بر بازبینه پریزما) استفاده شده و ضرورت، سیر تطور، چالشها، پیشرانها، منافع، موانع و انواع همکاری بانک و فینتک در مقالات علمی بررسی شده است. مهمترین دستاوردهای علمی مقالات ذیل هر کدام از سؤالات فرعی مقاله بررسی شده و در نهایت، پس از بررسی انواع همکاری بانک و فینتک در ادبیات علمی، الگوریتم همکاری بانک و فینتک ارائه شده است. در پایان، خلاءهای پژوهشهای پیشین و پیشنهادهایی برای پژوهش آینده بیان شده است.
اشرف نوروزی؛ بابک تیمورپور؛ سروناز چوبدار؛ محمد مهدی سپهری
دوره 15، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 97-125
چکیده
مدیریت رویگردانی مشتری شامل سه فازاصلی است: شناسایی مشتریان رویگردان، شناسایی دلایل رویگردانی و اتخاذ استراتژیهای مناسب برای مقابله با این مشکل. اکثر تحقیقات اینحوزه تنها به پیشبینی رویگردانی مشتری پرداختهاند. تحقیقات بسیاراندک در خصوص شناسایی دلایل نیز، تنها به آزمودن فرضیاتاولیه در خصوص دلایل احتمالی اختصاص دارد. تحقیق ...
بیشتر
مدیریت رویگردانی مشتری شامل سه فازاصلی است: شناسایی مشتریان رویگردان، شناسایی دلایل رویگردانی و اتخاذ استراتژیهای مناسب برای مقابله با این مشکل. اکثر تحقیقات اینحوزه تنها به پیشبینی رویگردانی مشتری پرداختهاند. تحقیقات بسیاراندک در خصوص شناسایی دلایل نیز، تنها به آزمودن فرضیاتاولیه در خصوص دلایل احتمالی اختصاص دارد. تحقیق حاضر به دلیل تحقیقات بسیارمحدودقبلی، نوآوریهای فراوانی انجام داده است که عمده ترین آن توسعه چارچوبی جدید درخصوص شناسایی دلایل رویگردانی و ترکیب تحقیق پیمایشی با دادهکاوی طی آن می باشد که بدون الگوبرداری از تحقیقی مشابه مورداجرا قرار گرفته است. چارچوب پیشنهادی شامل چهار مرحله اصلی است: ساخت مشخصه های مورد نیاز، شناسایی مشتریان رویگردان، شناسایی دلایل رویگردانی و اعتبارسنجی نتایج حاصل. مشتریان حسابهای جاری اشخاص بانک کشاورزی به عنوان موردمطالعاتی این تحقیق انتخاب شده و دادههای مورد نیاز با کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. رویکرد مورداستفاده برای شناسایی علل رویگردانی، استخراج قواعدمنتهی به رویگردانی در گروههای مختلف مشتری بوده است. برای این منظور ازکاربرد تکنیک درخت تصمیم بامتغیرهدف برچسب رویگردانی استفاده شده است. اعتبارسنجی نتایج حاصل نیز، با آزمودن آن بر روی دادههای اعتبارسنجی و محاسبه نرخ lift و خطایکلی به دست آمده است. قواعد استخراجی نشان از تمایل به رویگردانی در بخش بزرگی از مشتریان بانک کشاورزی دارد که عمده ترین آن (به ویژه در گروههای با درآمد بالاتر بیشتر) طرزبرخورد کارمندان بانک ونه عوامل بیان شده توسط خبرگان نظیر نحوه اعطای وام یا سودسپرده های پشتیبان بوده است.