سید عباس ابراهیمی؛ عادل آذر؛ حسین صفری؛ احمد جعفرنژاد
دوره 18، شماره 4 ، دی 1393، ، صفحه 23-42
چکیده
یکی از کارکردهای مهمی که شرکتهای تولیدی در حوزه مدیریت زنجیرۀ تأمین با آن سر و کار دارند و تصمیمهای مربوط به آن، تأثیر بهسزایی روی رقابتپذیری آنها دارد، «مدیریت سفارشهای زنجیرۀ تأمین» است. اما در این مسیر، مسائلی پیش روی مدیران است که از جمله آن میتوان به الف) انتخاب بهترین ترکیب، از میان سفارشهای رسیده به زنجیرۀ ...
بیشتر
یکی از کارکردهای مهمی که شرکتهای تولیدی در حوزه مدیریت زنجیرۀ تأمین با آن سر و کار دارند و تصمیمهای مربوط به آن، تأثیر بهسزایی روی رقابتپذیری آنها دارد، «مدیریت سفارشهای زنجیرۀ تأمین» است. اما در این مسیر، مسائلی پیش روی مدیران است که از جمله آن میتوان به الف) انتخاب بهترین ترکیب، از میان سفارشهای رسیده به زنجیرۀ تأمین و ب) تعیین دقیق بهای تمام شده انجام یک سفارش اشاره کرد. با توجه به این دو موضوع مهم در این تحقیق، از دو رویکرد بهینهسازی ریاضی و شبیهسازی دینامیکی به منظور طراحی مدل کمّی مدیریت سفارشهای زنجیرۀ تأمین برای دو قطعۀ مورد استفاده در زنجیرۀ تأمین یک شرکت خودروسازی استفاده میشود. در فاز اول با استفاده از رویکرد بهینهسازی ریاضی سعی شد تا ترکیب بهینه سفارشهای واصل شده به زنجیرۀ تأمین تعیین شود. در فاز دوم با استفاده از خروجیهای فاز اول و با استفاده از رویکرد شبیهسازی دینامیکی، بهای تمام شده سفارشهای انجام شده، هر چه دقیقتر مشخص شد. قابل ذکر است که ساختار هزینهای به کارگرفته شده در این تحقیق، مبتنی بر دو رویکرد هزینهیابی سنتی و هزینهیابی بر مبنای فعالیت است. درنهایت محقق به مقایسه دو رویکرد هزینهیابی سنتی و هزینهیابی بر مبنای فعالیت پرداخت. نتایج نشان میدهد که رویکرد هزینهیابی بر مبنای فعالیت در مدیریت سفارشهای زنجیره تأمین از رویکرد هزینهیابی سنتی کارآتر عمل میکند.