پارادوکس مدیریت استعداد انحصاری- فراگیر: به سوی رویکردی متوازن
دوره 26، شماره 2، تیر 1401، صفحه 144-168
منصوره محمدنژاد فدردی؛ رضا طهماسبی؛ جبار باباشاهی
چکیده پارادوکس ها جزو پدیده های اجتناب ناپذیر در زندگی سازمانی هستندکه به صورت دوراهی های تصمیم گیری آشکار می شود. مدیران، تنش های پارادوکس گونه را در موقعیت های مختلف تجربه می کنند و باید بتوانند پاسخ مناسبی برای حل چنین تنش هایی ارائه دهند. یکی از این موقعیت ها، مواجهه با تنش پارادوکس گونه مدیریت استعداد انحصاری- فراگیر است. پژوهش حاضر باهدف کشف راهکارهای مدیریت این تنش انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و برحسب روش گردآوری داده ها کیفی است. جامعه آماری در این پژوهش مدیران پژوهشی و اجرایی در سطوح مختلف پژوهشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات بودند که تعداد 28 نفر از آن ها با استفاده از فن نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. تجزیهوتحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تم انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که «عوامل تعدیل کننده تنش» شامل «عدالت سازمانی»، «ماهیت روابط بین فردی» و «دسترسی به منابع» بر شکل گیری تنش اثرگذار خواهند بود. ضمن آنکه دو پاسخ فعال شامل «پذیرش» و «تعادل و یکپارچه سازی» و نیز سه پاسخ غیرفعال شامل «سرکوب»، «تفکیک» و «فرافکنی» بهعنوان راهکارهای مدیریت تنش مشخص شد.
بررسی نقش تعدیلگر متغیر سرمایه اجتماعی بر رابطه بین مدیریت استعداد و تسهیم دانش در سازمان: حوزههای ستادی شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابع مستقر در تهران
دوره 18، شماره 2، تیر 1393، صفحه 127-148
فرزانه سلطانی؛ محسن علامه؛ مهدی نریمانی
چکیده هدف این مقاله بررسی رابطه تسهیم دانش در سازمان بر موفقیت سیستم مدیریت استعداد با در نظر گرفتن سرمایه اجتماعی در صنعت نفت میباشد. سؤال اصلی مقاله این است که چگونه میتوان تسهیم دانش و مدیریت استعداد را با استفاده از این رابطهها در سازمان پیادهسازی کرد. نتایج نشان داده است که این امر از طریق فعالیتهایی است که سرمایه اجتماعی را افزایش می دهند، به این منظور سه پرسشنامه برای سنجش مدیریت استعداد، تسهیم دانش و سرمایه اجتماعی در جامعهای شامل 174 نفر از مدیران و کارشناسان منابع انسانی در حوزههای ستادی شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابعه مستقر در تهران با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده، توزیع شد. 62 نفر از آنها براساس فرمول نمونهگیری به عنوان نمونه انتخاب شدند. از میان آنها 57 پرسشنامه بازگردانده شد که 35 درصد کل جامعه را تشکیل داده است. پردازش حاصل از دادهها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که نقش تعدیلگری متغیر مطالعه شده بر رابطه بین ابعاد دو متغیر تسهیم دانش و مدیریت استعداد مورد تأیید است. این یافته به آن معناست که تأکید بر سرمایه اجتماعی و رعایت آن از سوی سازمانها میتواند منجر به تأثیر هر کدام از متغیرهای تسهیم دانش و مدیریت استعداد در پیادهسازی موفق دیگری در سازمان باشد.