کلیدواژه‌ها = کارکنان

مسئولیت های اجتماعی درون سازمانی مبتنی بر انگیزش درونی: شناسایی شکاف ها

دوره 28، شماره 4، دی 1403، صفحه 78-102

سپیده حاتمی؛ محمدهادی صفایی

چکیده منابع انسانی یکی از مهم‌ترین منابع هر سازمانی است که برای کسب نتایج کاری موثر نیاز به انگیزه‌ی درونی دارند. مسئولیت‌های اجتماعی درون‌ سازمانی می‌تواند نقش عمده‌ای در این خصوص داشته باشد. علارغم توسعه مبحث مسئولیت‌های اجتماعی، بحث تمرکز فعالیت‌های آن روی انگیزش درونی کارکنان نادیده گرفته شده است. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی مسئولیت‌های اجتماعی درون‌ سازمانی است که بر انگیزش درونی کارکنان تأثیر دارند و در ادامه شکاف‌ها بین مدیران و کارکنان بررسی می‌شود. پژوهش حاضر ترکیبی کیفی-کمی است و از روش تحلیل مضمون و پیمایشی استفاده شده است. بدین منظور با 25 نفر از مدیران یک شرکت دولتی مصاحبه‌هایی صورت پذیرفت. بعد از کدگذاری اولیه مصاحبه و آزمون دلفی 25 مضمون پایه، 8 مضمون سازمان‌دهنده و 3 مضمون فراگیر به شرح ذیل شکل گرفت. موفقیت (شامل حمایت از کارکنان، کمک به یادگیری و توسعه و اقدامات منجر به افزایش حس غرور کارکنان)، تعلق (شامل مشارکت کارکنان، ارائه خدمات به خانواده‌های کارکنان و احترام به کارکنان) و قدرت (شامل رعایت امور اخلاقی و رعایت عدالت در شرکت). نتایج کمی نیز نشان می‌دهد شکاف‌هایی عمیق بین مدیران و کارکنان در همه‌ی ابعاد وجود دارد. نتایج این پژوهش به افزایش مبانی نظری در این حوزه‌ی مطالعاتی کمک می‌نماید.

مفهوم پردازی تجارب کارکنان از شایستگی مدیران: پژوهشی پدیدارنگارانه

دوره 24، شماره 3، مهر 1399، صفحه 1-26

کاوه جباری؛ حسن دانایی فرد؛ سید حسین کاظمی؛ جلیل دلخواه

چکیده در این مقاله، در باب تغییرپذیری معنای شایستگی مدیریت نزد اعضای گروه­ هایی که با مدیران در ارتباط اند استدلال شده و انجام پژوهش تجربی در خصوص آن پیشنهاد شده است. سپس کاربرد این پیشنهاد از طریق انجام یک پژوهش کیفی با روش پدیدارنگاری و مشارکت 33 نفر از کارکنان یک سازمان به نمایش گذاشته شده است. داده­ های پژوهش توسط انجام مصاحبه­ های نیمه­ ساختاریافته جمع­ آوری شده و تجزیه و تحلیل آنها حاکی از وجود شش شیوه تجربه از شایستگی مدیریت نزد این افراد است که به لحاظ کیفی با هم متفاوت اند: شایستگی به مثابه مرجعیت، به مثابه توسعه­ دهندگی، به مثابه فعال­ کنندگی، به مثابه کارگردانی، به مثابه نهادسازی و به مثابه نمایندگی. به علاوه، این شیوه ها در سلسله ­مراتبی متشکل از چهار سطح مدیریت شخصی، مدیریت کارکنان، مدیریت کار و مدیریت بستر انجام کار جای می­گیرند که بیانگر تفاوت ساختاری آنها در کنار تفاوت معنایی­شان است.

بررسی مقایسه‌ای کیفیت خدمات بانکی از دیدگاه مشتریان و کارکنان

دوره 9، شماره 20، مهر 1384، صفحه 53-77

علی‌اصغر انواری رستمی؛ مریم ترابی‌گودرزی؛ مسلم علی‌ محمدلو

چکیده رمز موفقیت سازمانهای برتر ارائه کننده خدمات را می‌توان در مشتری مداری و توجه به کیفیت خدمات آنان جستجو کرد. به‌دلیل اهمیت کیفیت در صنایع خدماتی و آثار برجسته آن بر رضایتمندی مشتریان، همواره این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان کیفیت خدمات را ارزیابی کرد؟. هدف از این مقاله، تعیین مؤلفه‌های مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی، ارزیابی اهمیت مؤلفه‌های مؤثر بر کیفیت خدمات از دیدگاه مشتریان و ارائه‌دهندگان خدمات بانک، تحلیل میزان تطابق میان دیدگاه مشتریان و ارائه‌دهندگان خدمات در خصوص کیفیت خدمات بانکی و در نهایت فراهم کردن امکان ارتقای عملکرد بانکها در کشور می‌باشد. به این منظور مطالعه‌ای در بانک رفاه به اجرا در آمد. جهت تعیین مؤلفه‌های مؤثر بر کیفیت خدمات از ادبیات معتبر علمی، نقطه نظرهای خبرگان و دست اندرکاران آکادمیک و بانکی بهره گرفته شد. برای ارزیابی اهمیت مؤلفه‌ها، نقطه نظرهای نمونه‌ای معتبر و کافی از مشتریان و کارکنان بانک اخذ شد و مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیلهای آماری وجود تفاوتی معنا‌دار میان دیدگاه مشتریان و کارکنان بانک در خصوص اهمیت نسبی مؤلفه‌های کیفیت را به اثبات رسانده است. از طرفی دیگر نیز، نتایج تحلیلها بیانگر وجود تفاوتی معنادار میان اولویتبندی اقدامات اصلاحی مشتریان و کارکنان بانک جهت بهبود کیفیت خدمات می‌باشد. در ادامه مقاله، جهت تعیین و ارزیابی کمی موقعیت کیفی خدمات بانکی در بانک رفاه، از چهار مدل سرو کوآل عادی و وزنی، سروپرف و سروایمپرف بهره گرفته شد. نتایج محاسبه‌های کمی ریاضی و تحلیلهای آماری مرتبط با آن بیانگر آن است که: 1- در هر چهار مدل، هم مشتریان و هم کارمندان کیفیت خدمات بانکی را بالاتر از حد متوسط (در حد خوب) ارزیابی کرده‌اند. 2- در هر چهار مدل، بر خلاف تصور متعارف و معمول، کارکنان نسبت به مشتریان نمره‌های کمتری را به کیفیت خدمات بانکی خود اختصاص داده‌اند. 3- نتایج ارزیابیهای کیفیت به‌وسیله مدلهای چهارگانه بیانگر وجود ثباتی معنادار در نتایج می‌باشد. با توجه به عمومی بودن روشها و مدلهای استفاده شده در این مقاله، نه تنها می‌توان از آنها جهت ارزیابی کیفیت خدمات در سایر بانکها، بلکه جهت ارزیابی کیفیت در سایر صنایع خدماتی نیز بخوبی بهره گرفت. از آنجایی‌که هدف غایی ارزیابی کیفیت خدمات بانکی، ارتقای سطح کیفی آن است، ضروری است تا تبیینی جامع از نقاط قوت و ضعف بعمل آمده تا بتوان بر آن اساس برنامه‌های اصلاح و بهبود کیفیت خدمات را طرحریزی کرد و با موفقیت، اثربخشی و کارایی بهینه به اجرا در آورد.