شکوه سادات علیزاده مقدم؛ اسداله کردناییج؛ سید حمید خداداد حسینی؛ ایوب محمدیان
دوره 27، شماره 4 ، دی 1402، ، صفحه 59-88
چکیده
تحول دیجیتال در حال تغییر سریع و گسترده سازمانهای خردهفروشی پوشاک است. سرعت بالای ورود دانش جدید به سازمان وعدم قطعیت ویژه دنیای مد و پوشاک، مجال برنامهریزیهای استراتژیک را به سازمان نمیدهد و مدیران ارشد ناگزیر از تصمیمگیری استراتژیک در این حوزه هستند. شناسایی و مفهومپردازی پیشرانهای تصمیمگیری استراتژیک در تحول دیجیتال ...
بیشتر
تحول دیجیتال در حال تغییر سریع و گسترده سازمانهای خردهفروشی پوشاک است. سرعت بالای ورود دانش جدید به سازمان وعدم قطعیت ویژه دنیای مد و پوشاک، مجال برنامهریزیهای استراتژیک را به سازمان نمیدهد و مدیران ارشد ناگزیر از تصمیمگیری استراتژیک در این حوزه هستند. شناسایی و مفهومپردازی پیشرانهای تصمیمگیری استراتژیک در تحول دیجیتال سازمانهای خردهفروشی هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش با استفاده از استراتژی پژوهش داده بنیاد چندگانه طی دو مرحله زمینهیابی نظری و تجربی به شناسایی پیشرانها پرداختهاست. در مرحله زمینهیابی نظری با استفاده از روش فراترکیب، بیست و سه مقاله بینالمللی از پایگاههای معتبر انتخاب و کدها و مفاهیم مرتبط با سئوال پژوهش استخراج گردید. در مرحله زمینهیابی تجربی، با هفده نفر از خبرگان مصاحبه بر مبنای پروتکل انجام شد و کدها و مفاهیم استخراج شده از مرحله فراترکیب مجددا بررسی، بازتعریف و تکمیل گردیدند. در نهایت با یک روند رفت و برگشتی و غنیسازی نظریه، مدل پیشرانهای تصمیمگیری استراتژیک تحول دیجیتال در خردهفروشی پوشاک ایران طراحی گردید. نتایج حاکی از آناست که پیشرانهای تصمیمگیری استراتژیک تحول دیجیتال در هفده مفهوم و چهار مقوله تحت عناوین «محرکهای درونسازمانی»، «فشار عوامل صنعت و بازار»، «الزامات زیرساختی دولتی» و «کلانروندهای محیطی» قرار میگیرند. فشار اقتصادی و اشاعه فناوری اطلاعات و تغییرات زیست اجتماعی از مقوله کلان روندهای محیطی، انتظار عملکرد مالی و زیرساخت دیجیتال سازمان و تقاضای کارکنان از مقوله محرکهای درون سازمانی و فشار مشتری و فشار فضای رقابتی از مقوله فشارهای صنعت و بازار، نسبت به سایر مفاهیم از بیشترین اهمیت و اولویت برخوردارند.
سپهر جعفرپور؛ حمید خداداد حسینی؛ اسداله کردناییج
دوره 27، شماره 1 ، اردیبهشت 1402، ، صفحه 92-116
چکیده
هدف این مقاله واکاوی استراتژیهای استواری برای کسب وکارهایی است که قصد دارند عملکرد موفقی در آینده بخش کشاورزی هوشمند ایران داشته باشند. بدین منظور با استفاده از یک روش آیندهنگاری یکپارچه مبتنی بر سناریوپردازی به استخراج آیندههای جایگزین پیشروی کشاورزی ایران برای بازه ده ساله (2032) پرداخته شد. روشهای شبکه تجارت جهانی (GBN)، تحلیل ...
بیشتر
هدف این مقاله واکاوی استراتژیهای استواری برای کسب وکارهایی است که قصد دارند عملکرد موفقی در آینده بخش کشاورزی هوشمند ایران داشته باشند. بدین منظور با استفاده از یک روش آیندهنگاری یکپارچه مبتنی بر سناریوپردازی به استخراج آیندههای جایگزین پیشروی کشاورزی ایران برای بازه ده ساله (2032) پرداخته شد. روشهای شبکه تجارت جهانی (GBN)، تحلیل اثر متقابل (CIA) و MICMAC به صورت ترکیبی برای این منظور به کار گرفته شدند. چهار پیشران اصلی شناسایی شدند که عبارتند از همکاری و مشارکت از طریق تشکلهای قوی، در مقابل گروههای لابی و فشار و همچنین توسعه زیرساختهای فناوری و رشد نوآوری در مقابل عدم بلوغ اکوسیستم نوآوری. با ترکیب معنادار پیشرانها با نظر خبرگان سه مسیر محتمل و معنادار به سوی آینده کشاورزی ایران استخراج شدند: کشاورزی هوشمند، کشاورزی دولتی و کشاورزی سنتی. برای سناریوهای توسعهیافته، مجموعهای از استراتژیها با مصاحبه عمیق با خبرگان و همچنین جستجوی کتابخانهای که بتوانند استواری استراتژیک را در هر سناریویی در 10 سال آینده تضمین کنند واکاوی شدند. نتیجه اصلی در سطح کلان این است که همکاری و مشارکت با توجه به نقش کلیدی در منسجم کردن منابع و قابلیت-ها، نقش اصلی را در شکلدهی آینده کشاورزی ایران و همچنین استواری استراتژیک دارد. نهایتا با به کارگیری دو معیار استواری یعنی امکانپذیری و انعطافپذیری اقدام به رتبهبندی استراتژیهای استواری شد. همکاریهای استراتژیک و توسعه نوآوریهای کاربردی استوارترین استراتژی و سرمایهگذاری مستقل و توسعه نوآوریهای پیشرفته به طور مستقل، ضعیفترین استراتژیها شناخته شدند.
الهه شهابی؛ اسداله کردناییج؛ سید حمید خداداد حسینی
دوره 25، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 159-180
چکیده
در محیط اقتصادی آشفته امروز، شرکتها در تلاش هستند تا راههایی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار پیدا کنند. یکی از این روشها، مدیریت زنجیره تأمین جهت کاهش هزینهها و بهبود عملکرد جهت ایجاد مزیت رقابتی و موفقیت تجاری است. هـدف این پژوهش در خصوص چگونگی استفاده از مدیریت زنجیره تأمین توسط شرکتهای توزیع دارویی در ایران و نقش آن ...
بیشتر
در محیط اقتصادی آشفته امروز، شرکتها در تلاش هستند تا راههایی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار پیدا کنند. یکی از این روشها، مدیریت زنجیره تأمین جهت کاهش هزینهها و بهبود عملکرد جهت ایجاد مزیت رقابتی و موفقیت تجاری است. هـدف این پژوهش در خصوص چگونگی استفاده از مدیریت زنجیره تأمین توسط شرکتهای توزیع دارویی در ایران و نقش آن در موفقیت و رقابتی بودن شرکتهاست. روش مـورد اسـتفاده در پژوهش، روش آمیخته (کیفی و کمی) است. گردآوری دادهها در بخش کیفی طی مصاحبه عمیق با 30 نفر از خبرگان شرکتهای برتر توزیع دارویی ایران انجام شده است که بر اساس آنها مقولههایی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقولهها براساس بررسی شرایط علّی و تأثیر آن بر پدیده محوری "توسعه استراتژی مدیریت زنجیره توزیع دارویی" انجام گردید، همچنین تأثیر شرایط زمینهای و شرایط واسطهای بر عوامل راهبردی مقوله توسعه استراتژی مشخص و پیامدهای مقولههای راهبردی در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شد؛ سرانجام گزارههای حکمی پژوهش تدوین گردید. در مرحله کمی نیز پرسشنامهها میان16 شرکت برتر توزیع دارویی توزیع گشت و مدل استخراج شده از بخش کیفی به کمک نرمافزار حداقل مربعات جزئی مورد آزمون قرار گرفت، در نهایت مدل مذکور و فرضیات مورد نظر تأیید گشت.
فرشته خلیلی پالندی؛ اسداله کردنائیج؛ سید حمید خدادادحسینی؛ میثم شیرخدایی
دوره 25، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 117-135
چکیده
خرید در مفهوم کلی امری دوپهلو و مبهم است، هم کار، فراغت و تفریح است و هم فعالیتی است که بین زندگی خصوصی و خلوت فرد با ابعاد اجتماعی و در تنش بین عقلانیت و هوس و شکل اجتماعی لذتبخش با فعالیت ضروری و ملزم در نوسان و تلاطم است. پژوهش حاضر با بررسی نظاممند ادبیات پژوهش در پی مقایسه تطبیقی مطالعات انگیزههای خرید، شناسایی خلاهای پژوهشی ...
بیشتر
خرید در مفهوم کلی امری دوپهلو و مبهم است، هم کار، فراغت و تفریح است و هم فعالیتی است که بین زندگی خصوصی و خلوت فرد با ابعاد اجتماعی و در تنش بین عقلانیت و هوس و شکل اجتماعی لذتبخش با فعالیت ضروری و ملزم در نوسان و تلاطم است. پژوهش حاضر با بررسی نظاممند ادبیات پژوهش در پی مقایسه تطبیقی مطالعات انگیزههای خرید، شناسایی خلاهای پژوهشی و ارائه پیشنهادهایی در این حوزه است. به همین منظور در پی پاسخگویی به این سوال است که مقالات علمی موجود داخلی و خارجی در حوزه انگیزههای خرید از لحاظ مسئلهشناسی، نظریهشناسی و روششناسی چه قوت و ضعفهایی دارند. روش اجرای این پژوهش مرور نظاممند مقالات لاتین و فارسی در حوزه مطالعاتی مرتبط با انگیزههای خرید بوده است و مقالات یافت شده در بازه زمانی ۱۳۸۹- ۱۳۹۸ برای مقالات فارسی و ۲۰۰۱- ۲۰۲۰ برای مقالات لاتین در نظر گرفته شد. با بررسی کلیدواژهها در پایگاههای اطلاعاتی این حوزه و براساس ملاکهای از پیش تعیین شده، مقالات مناسب انتخاب شدند و محتوای مقالات براساس پاسخگویی به پرسشهای پژوهش حاضر به دقت مطالعه و تحلیل شدند. طی بررسی ابعاد مقالات مورد مطالعه میتوان بیان نمود که کم توجهی در مسئلهشناسی، فقدان روششناسیهای متنوع، غالب بودن رویکرد اثباتگرایی و کم توجهی به پارادایمهای تفسیری و رئالیسم انتقادی، فقدان مبانی نظری روشن و کم توجهی به نظریههای پایهای و مرتبط با مفاهیم انگیزههای خرید لذتگرایی و مطلوبیتگرایی بسیار مشهود میباشد. در انتهای پژوهش براساس نتایج حاصل از مرور نظاممند ادبیات، مدلی از انگیزههای خرید ارائه شده است.
محمود حسن زاده؛ سید حمید خدادادحسینی؛ اصغر مشبکی اصفهانی؛ پرویز احمدی
دوره 23، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 173-196
چکیده
در سال "حمایت از کالای ایرانی" موضوع تمایل به ترجیح محصولات داخلی توجه بیشتری را طلب می کند. در این پژوهش برای تشخیص گروههای مختلف مصرف کنندگان ازنظر تمایل به ترجیح محصولات داخلی، مقیاس جدیدی ارائه شده است تا نه یک دسته، بلکه دسته های مختلف مصرف کنندگان را ازنظر میزان ترجیح محصولات داخلی تشخیص دهد. در این پژوهش آمیخته، ...
بیشتر
در سال "حمایت از کالای ایرانی" موضوع تمایل به ترجیح محصولات داخلی توجه بیشتری را طلب می کند. در این پژوهش برای تشخیص گروههای مختلف مصرف کنندگان ازنظر تمایل به ترجیح محصولات داخلی، مقیاس جدیدی ارائه شده است تا نه یک دسته، بلکه دسته های مختلف مصرف کنندگان را ازنظر میزان ترجیح محصولات داخلی تشخیص دهد. در این پژوهش آمیخته، ابتدا مقیاس جدیدی توسط خبرگانِ دانشگاهی و با انتخاب و اصلاح گویه های طراحیشده برای شناسایی سه دسته مصرف کنندگان قوم مدار، جهان وطن گرا و بیگانه مدار ایجادشد؛ سپس مقیاس بدست آمده در صنعت خودرو ایران آزمون و 558 پرسشنامه قابلتحلیل بر اساس تحلیل خوش های، ابتدا به دو دسته، یعنی متمایل به خودرو خارجی و متمایل به خودرو داخلی طبقهبندی شدند. نقاط ضعف این تقسیمبندی، در تقسیم مشاهدات به 5 دسته به حداقل رسید. بر این اساس خوشهای که ویژگیهای مصرفکنندگان قوممدار را داشته باشد، شکل نگرفت. خوشهای با عنوان طرفداران محصولات داخلی اما ناراضی از محصولات یک صنعت شناسایی شد که در تحقیقات پیشین و در تقسیم مشتریان به دو دسته، منشأ تناقض تئوری و واقعیت بازار بود. براساس یافتههای پژوهش و در راستای "حمایت از کالای ایرانی" پیگیری همیشگی تغییرات خوشهها در صنایع مختلف و تدوین برنامههای متناسب با هر خوشه پیشنهاد شده است.
ابراهیم زارع پور نصیرآبادی؛ سید حمید خداداد حسینی؛ اسدالله کردنائیج؛ فرشته منصوری مؤید
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 188-208
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هویت جنسیتی بر وفاداری با تأکید بر هویت شخصی، الگوی مصرف و سبکهای تصمیمگیری خرید است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کـاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشـی اسـت. دادههای این پژوهش در یک نمونه 492 نفری از مصرفکنندگان لوازمخانگی در شهر تهران و در قالب نمونهگیری خوشهای ساده انجام گردیده است. ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هویت جنسیتی بر وفاداری با تأکید بر هویت شخصی، الگوی مصرف و سبکهای تصمیمگیری خرید است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کـاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشـی اسـت. دادههای این پژوهش در یک نمونه 492 نفری از مصرفکنندگان لوازمخانگی در شهر تهران و در قالب نمونهگیری خوشهای ساده انجام گردیده است. ابزار پژوهش در این پژوهش پرسشنامه بوده است. دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و در قالب نرمافزار Lisrel مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که هویت جنسیتی بر وفاداری به برند، هویت شخصی، سبکهای تصمیمگیری خرید و الگوی مصرف تأثیر دارد همینطور هویت شخصی، سبکهای تصمیمگیری خرید و الگوی مصرف نیز بر وفاداری تأثیر دارد و درنهایت هویت شخصی و الگوی مصرف بر سبکهای تصمیمگیری خرید تأثیر دارد.
سید حمید خداداد حسینی؛ مهرعلی همتی نژاد؛ رحمان معصومی جهانگیرلو
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 1-24
چکیده
تشخیص نادرست و اشتباه در انتخاب برند اصلی با برند تقلبی و تقلیدی میتواند ضررهای مالی به مصرفکننده برساند و وفاداری مصرفکننده را تحت تآثیر قرار دهد. با این حال این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تقلید برند بر شباهت درکشده توسط مصرفکننده با تعدیلگری ذهنیت مصرفکننده و وفاداری به برند انجام شد. و هدف آن افزایش آگاهی مصرفکنندگان ...
بیشتر
تشخیص نادرست و اشتباه در انتخاب برند اصلی با برند تقلبی و تقلیدی میتواند ضررهای مالی به مصرفکننده برساند و وفاداری مصرفکننده را تحت تآثیر قرار دهد. با این حال این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تقلید برند بر شباهت درکشده توسط مصرفکننده با تعدیلگری ذهنیت مصرفکننده و وفاداری به برند انجام شد. و هدف آن افزایش آگاهی مصرفکنندگان در رابطه با برندهای اصلی و تقلیدی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل خریداران محصولات شامپو کلیر در داروخانهها و دوغ مغانه در فروشگاههای شهرستان پارساآباد مغان میباشد. که به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق آن تعداد نمونه انتخابی 384 نفر میباشد. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزارهای SPSS 22و Smart PLS استفاده شده است. با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزیی روابط متغیرهای پژوهش و مدل اصلی پژوهش بررسی شده است. نتایج، نشاندهنده این است که در فرضیه اصلی اول، استراتژیهای تقلید برند بر شباهت درک شده توسط مشتری تأثیر مثبت دارد. در فرضیه اصلی دوم متغیر ذهنیت مصرفکننده، رابطه بین تقلید برند و شباهت درکشده را تعدیل میکند. در فرضیه اصلی سوم متغیر وفاداری به برند، رابطه بین استراتژیهای تقلید برند و شباهت درک شده را تعدیل میکند.