سید محمد اعرابی؛ داود صادقی؛ سید علی اکبر افجه؛ تیمور محمدی
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 1-22
چکیده
هدف: هدف از تحقیق حاضر، دریافت بررسی رابطه هماهنگی گونههای پذیرش استراتژیهای تغییر سازمانی(گونههای ساختار، تکنولوژی، فرهنگ، نیروی انسانی، اهداف) بر افزایش عملکرد است.
روش: جامعه پژوهشی حاضر شامل شرکتهای هواپیمایی خارجی فعال در ایران است و کل شرکتهای مذکور در طول سالهای 79-1384 به عنوان نمونههای تحقیق مورد آزمون قرار ...
بیشتر
هدف: هدف از تحقیق حاضر، دریافت بررسی رابطه هماهنگی گونههای پذیرش استراتژیهای تغییر سازمانی(گونههای ساختار، تکنولوژی، فرهنگ، نیروی انسانی، اهداف) بر افزایش عملکرد است.
روش: جامعه پژوهشی حاضر شامل شرکتهای هواپیمایی خارجی فعال در ایران است و کل شرکتهای مذکور در طول سالهای 79-1384 به عنوان نمونههای تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند.
در اجرای این تحقیق از روش ترکیبی با رویکرد کیفی و کمی استفاده شد.روش کیفی استفاده شده در این تحقیق، مطالعه موردی بود و به منظور اجرای آن از مشاهده، مصاحبه و بررسی متون برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. روش کمی مورد استفاده در این تحقیق، میدانی و همبستگی بود. به منظور جمعآوری اطلاعات در این روش از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
یافتهها: با استفاده از روش کیفی و روش کمی مشخص شد که به موازات افزایش عملکرد شرکتهای هواپیمایی، گونههای استراتژیهای تغییر سازمانی تغییر پیدا میکنند. در ضمن با افزایش میزان هماهنگی گونههای استراتژیهای تغییر سازمانی، میزان عملکرد (کارایی و اثربخشی) آنها نیز بالا میرود.
نتیجهگیری: سازمانهای درون یک صنعت میتوانند به گروههای عملکردی مختلف تقسیم شوند ( به عنوان نمونه عملکرد بالا، عملکرد متوسط، عملکرد پایین).
افزایش عملکرد از طریق هماهنگ سازی گونههای استراتژیهای تغییر به دو طریق انجام پذیر است: الف-افزایش عملکرد بین گروهی: به موازات افزایش هماهنگی بین گونههای استراتژیهای تغییر، سازمانها میتوانند صرف نظر از این که در چه گروهی هستند (عملکرد بالا ،عملکرد متوسط،عملکرد پایین)، به صورت فزاینده عملکرد خود را افزایش دهند؛ ب- افزایش عملکرد درون گروهی: به موازات افزایش هماهنگی بین گونههای استراتژیهای تغییر یک سازمان درون یک گروه خاص ( بهعنوان نمونه ،گروه سازمانهای با عملکرد پایین) میتوان انتظار افزایش عملکرد آن سازمان خاص را درون گروه خود داشت.
پیام حنفیزاده؛ سید محمد اعرابی؛ علی هاشمی
دوره 10، شماره 20 ، خرداد 1385، ، صفحه 137-170
چکیده
در فرایند برنامهریزی استراتژیک ، زمان و عدم قطعیت، نقش مهمی ایفا میکنند [1، صص 361-384]. تغییرات غیرقابل پیشبینی در محیط، بسیاری از صنایع را زمینگیر ساخته و یا از صحنه رقابت حذف کرده است و پیشبینیها در مورد آینده را با شکست روبهرو ساخته است. سازمانها بهطور غیرقابل پیشبینی با تکنولوژیهای جدید، محصولات جدید و بازارهای جدید روبهرو ...
بیشتر
در فرایند برنامهریزی استراتژیک ، زمان و عدم قطعیت، نقش مهمی ایفا میکنند [1، صص 361-384]. تغییرات غیرقابل پیشبینی در محیط، بسیاری از صنایع را زمینگیر ساخته و یا از صحنه رقابت حذف کرده است و پیشبینیها در مورد آینده را با شکست روبهرو ساخته است. سازمانها بهطور غیرقابل پیشبینی با تکنولوژیهای جدید، محصولات جدید و بازارهای جدید روبهرو میباشند و استراتژیهای تدوین شده، پاسخگوی نیاز آنها در چنین محیط پویا و متغیری نیست. این فشارها در آینده افزایش نیز خواهد یافت، زیرا که تغییرات تکنولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی همچنان رو به گسترش است.
بدیهی است که آینده قابل پیشبینی نیست. اما نکته قابل توجه این است که سازمانها میتوانند خود را برای مقابله با آن آماده کنند و این آمادگی سبب ایجاد مزیت رقابتی برای آنها میشود. هر چه عدم قطعیتها تشدید شود، مزیت رقابتی سازمانهایی که استراتژیهای پایدار و مقاوم را در برابر تغییرات تدوین کردهاند، نیز افزایش مییابد. هدف این مقاله معرفی روشی است که به سازمانها قابلیت تدوین استراتژیهای استوار در شرایط عدم قطعیت را میبخشد و آنها را در جهت مصون کردن استراتژیهای خود در برابر تغییرات محیطی هدایت میکند.
روش معرفی شده در این مقاله، از این جهت که روش عمومی تدوین استراتژی را با دو ابزار مقابله با عدم قطعیت، یعنی برنامهریزی سناریو و سیستم استنتاج فازی ترکیب میکند، از تازگی و نوآوری برخوردار ساخته است. این روش با استفاده از عوامل غیرقطعی در محیط، اقدام به طراحی سناریوهای محتمل پیش روی سازمان کرده و با استفاده از اطلاعات فازی بیان شده بهوسیله خبرگان در سیستم استنتاج فازی اقدام به انتخاب استوارترین استراتژی سازمان در مواجهه با سناریوهای طراحی شده میپردازد.
این روش به مدیران و برنامهریزان استراتژیک سازمانها، کمک میکند تا بتوانند با ارزیابی محیط آینده خویش، به بینش درستی در تدوین استراتژیهای سازمان دست یابند و مزیت رقابتی سازمان را در محیط آشفته و متغیر آینده حفظ کنند.
این روش به مدیران و برنامهریزان استراتژیک سازمانها، کمک میکند تا بتوانند با ارزیابی محیط آینده خویش به بینش درستی در تدوین استراتژیهای سازمان دست پیدا کنند و مزیت رقابتی سازمان را در محیط آشفته و متغیر آینده حفظ کنند.