بهینه کاوی رقابتی ابزاری برای تحلیل گلوگاه استراتژیک

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مدیریت . دانشگاه اصفهان . ایران. اصفهان

2 استادیار گروه مدیریت دانشگاه اصفهان

چکیده

تصمیم سازی در شرایط رقابتی چالشی است که مدیران با آن روبرو هستند. شناسایی عوامل موفقیت استراتژیک هر شرکت و تعیین موقعیت خود نسبت به رقبا با توجه به آن عوامل راه کاری است که مدیریت عالی شرکت ها برای بقا در شرایط رقابتی از آن بهره می برند. هدف مقاله ی حاضر توسعه یک روشی کمی به منظور بهینه کاوی رقابتی است . در مقاله حاضر متوسط هزینه ی تولید یک تن محصول، ارزش ویژه برند شرکت، کیفیت محصول، قابلیت بازاریابی و فروش، قابلیت خرید و دسترسی به منابع، رضایت مشتری، انعطاف پذیری تولید، قابلیت های بخش مهندسی، قابلیت تحقیقات فنی، تعداد طرح های توسعه به کمک نظر خبرگان صنعت عنوان عوامل موفقیت حیاتی شرکت های تولیدی در صنعت لوله و پروفیل فولادی در نظر گرفته شده است. سپس به کمک روش تاپسیس راه حل بهینه ی مثبت به عنوان الگوی بهینه ی مثبت و راه حل بهینه ی منفی به عنوان الگوی بهینه ی منفی تعیین گردید.این دو الگو به عنوان الگوی های بهینه یابی رقابتی مد نظر قرار گرفته است.پس از آن با توجه به محدودیت سیستمی بودجه، با استفاده از برنامه ریزی آرمانی صفر و یک دو هدفه برای هر یک رقبا سعی شده تا فاصله ی هر رقیب از الگوی بهینه ی مثبت حداقل و فاصله از الگوی بهینه ی منفی حداکثر گردد. نتایج نشان می دهد که هریک از رقبا به منظور رسیدن به الگوی بهینه می بایست به کدام یک از عوامل حیاتی موفقیت توجه نماید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Competitive Benchmarking as Tools for Analysis of Strategic Bottleneck

نویسندگان [English]

  • AliReza Emami 1
  • Saiede Ketabi 2
چکیده [English]

Decision-making in competitive situations is a challenge for managers. Identifying the strategic success factors (SSF) for each company and  determining the company’s position relative to its competitors due to the SSF are critical, which top managers use for survival in the competitive conditions. The aim of this paper is to create a quantitative method to determine the competitive benchmarking. In this study, average cost of production, company's brand equity, product quality, marketing and sales capabilities, purchasing capabilities, customer satisfaction, production flexibility, engineering capabilities, technical research capabilities, and the number of  R & D projects were identified as critical success factors by the experts of Profile and Pipe Steel Industry. The technique for order preference by similarity to ideal solution was used to determine the positive benchmark (as positive ideal solution) and negative benchmark (as negative ideal solution). Then by considering the budget constraint, binary goal programming model was used to maximize the positive deviation between each rival and the negative benchmark, and to minimize the negative deviation between each rival and the positive benchmark. The results of the proposed model showed that which SSF rival should be considered to reach the positive benchmark.   Keywords:  

کلیدواژه‌ها [English]

  • Competitive benchmarking
  • TOPSIS
  • Budget systematic constrain
  • Goal programming